قیافه به عنوان یک مفهوم چند بعدی، شامل مجموعهای از ویژگیهای ظاهری و احساسی است که به فرد شخصیت و هویت میبخشد. این ویژگیها نه تنها به صورت ظاهری بلکه به نوع رفتار و احساسات نیز مرتبط میشوند. در واقع، قیافه میتواند به عنوان یک آینه از درون انسانها عمل کند و نشاندهنده احساسات و افکار آنها باشد. بهعلاوه، تأثیرات فرهنگی و اجتماعی نیز در شکلگیری و تفسیر قیافه افراد نقش بسزایی دارند. به طور کلی، این اصطلاح نه تنها نمایانگر زیبایی است بلکه نمایانگر شخصیت و احساسات نیز میباشد. در دنیای امروز، توجه به قیافه و تأثیرات آن بر ارتباطات اجتماعی و اعتماد به نفس افراد، اهمیت ویژهای یافته است. بنابراین، میتوان گفت که آن یک عنصر کلیدی در تعاملات انسانی به شمار میآید که باید به دقت مورد توجه قرار گیرد.

قیافه
لغت نامه دهخدا
- بدقیافه؛ بدگل. بدصورت. زشت.
- خوش قیافه؛ خوشگل. خوش صورت. قشنگ. خوش هیأت. خوش هیکل.
|| حالت چهره که تحت تأثیر عوامل خارجی و انفعالات روحی و وضع مزاجی است: از قیافه اش پیدا بود آدم بدی است، اما مؤدب حرف میزد. ( فرهنگ فارسی معین از چشمهایش بزرگ علوی ص 176 ). رجوع به قیافه شناسی شود.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
۱ - ( اسم ) تتبع اثر پی جویی ۲ - ( اسم ) مجموعه اندام و هیکل شخص ۳ - چهره سیما صورت ۴ - حالت چهره که تحت تاثیر عوامل خارجی و انفعالات روحی و وضعی و مزاجی است: از قیافه اش پیدا بود که آدم بدی است اما مودب حرف میزد.
دانشنامه اسلامی
در مکاسب آورد:
قائف به معنی کسی است که آثار را می شناسد و شباهتی را که بین پدر و پسر و بین دو برادر وجود دارد در می یابد.
و مراد از قیافه الحاق بعض مردم به بعض دیگر و شناختن نسب است.
حکم قیافه
قیافه در صورتی که به مقتضای آن عمل گردد و حرامی بر آن مترتب شود حرام است اجماعاً.
اما مجرد اعتقاد علمی یا ظنی به نسب شخصی دلیلی بر ] نیست.