این واژه در واقع یک روش نگهداری طولانیمدت گوشت است که با استفاده از حرارت و روغن انجام میشود و در نهایت به غذایی به نام قورمه سبزی تبدیل میگردد. ریشه کلمه قورمه از ترکی قاورماق به معنای بریان کردن است. به دو شکل اصلی وجود دارد: به عنوان روش نگهداری گوشت، در این روش، گوشت را با حرارت و روغن زیاد میپزند تا آب آن کشیده شود و سپس در روغن دنبه یا چربی حیوانی دیگر نگهداری میکنند. قورمه سبزی، این یک غذای ایرانی است که با استفاده از گوشت قورمه شده، سبزیهای خرد شده، لوبیا و ادویه تهیه میشود. بنابراین، هم به عنوان یک روش نگهداری گوشت و هم به عنوان یک نوع غذای خاص مورد استفاده قرار میگیرد.
قورمه
لغت نامه دهخدا
- قورمه اسفناج؛ گوشت را خرد کرده پیاز را در روغن نیم سرخ کرده، گوشت را در آن سرخ کنند و آب ریزند، نیم پز که شد اسفناج را هم در روغن پیاز چرخ داده مخلوط کنند. نزدیک پایین آوردن آب غوره یا لیمو خشک را بعنوان چاشنی میزنند.( فرهنگ فارسی معین ).
- قورمه بادنجان؛ بعد از سرخ کردن گوشت در پیاز و روغن آب ریخته، نزدیک پخته شدن، بادنجان را حلقه حلقه کرده علیحده سرخ نموده با گوشت مخلوط کنند تا پخته شود یا ساده با آبغوره ریخته چند جوش که زد و به روغن آمد برمیدارند، بجای بادنجان، ریواس، زردک، کلم، کدو، سیب و خیار و غیره نیز میتوان ریخت، چاشنی همه آنها ترشی و کمی قند یا سرکه شیره است. ( قرمه سیب و آلبالو را چاشنی نمیزنند ). ( فرهنگ فارسی معین ).
|| گوشتی که خشک کنند و ذخیره نمایند. بهار خوش. ( فرهنگ فارسی معین ).
فرهنگ معین
فرهنگ فارسی
ویکی واژه
گوشتی که خشک کنند و ذخیره نمایند، بهارخوش.
گوشت بریان.
جمله سازی با قورمه
اگر قورمه ترش شد سبزیش خدا تره و جعفری گفته است
از انواع غذاهای محلی روستا میتوان به بلغور، شله، قورمه، شله ماش و کتلت با مغز گردو اشاره کرد.