قوت

معانی این واژه به شرح زیر است:

خوردنی، طعام: در این معنا، قوت به معنی غذا یا خوراکی است. به عبارتی، هر چیزی که به عنوان منبع تغذیه یا غذایی مصرف شود، می‌تواند قوت نامیده شود. این معنا به ویژه در متون قدیمی و ادبیات به کار می‌رود.

توانایی، قدرت، زور: در این معنا، قوت به توانایی یا قدرت فردی اشاره دارد. این می‌تواند شامل قدرت جسمی، ذهنی یا روحی باشد. به عبارت دیگر، قوت در این زمینه به معنای توانایی انجام کارها یا مواجهه با چالش‌ها و دشواری‌ها است.

لغت نامه دهخدا

قوت. [ ق َ ] ( ع مص ) خورش دادن و روزی دادن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ). قاته قوتا و قیاتة؛ عاله و اعطاه القوت و رزقه. ( اقرب الموارد ).
قوت. ( ع مص ) رجوع به قَوت و قیاتة شود. || ( اِ ) خوراک. غذا. || خورش به اندازه قوام بدن انسان. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). روزی. ( ترتیب عادل ) ( ترجمان علامه جرجانی ). ج، اقوات. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). قیت و قیته وقوات نیز بمعنی قوت است. ( منتهی الارب )

فرهنگ معین

[ ع. ] (اِ. ) خوردنی، طعام.
(قُ وَّ ) [ ع. قوة ] (اِ. ) ۱ - توانایی، قدرت. ۲ - زور. ج قوی.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - خوراک خوردنی غذا طعام ۲ - مقداری از طعام که قوام بدن بدان باشد و پرورش بدن کند: و پیوسته مصحف نوشتی... و آن را به مجهولی دادی تا بفروختی و قوت خود از آن ساختی.
خوراک غذا یا خورش باندازه قوام بدن انسان.

جملاتی از کلمه قوت

نه همین تنها مرا چون شمع، آتش قوت کرد داد تا آبی جهان، خون در دل یاقوت کرد
قوت روان من توئی گنج نهان من توئی جان جهان من توئی دست منست و دامنت