قصود

لغت نامه دهخدا

قصود. [ ق َ ] ( ع ص ) فربه سیمین: مخ قصود؛ مغز فربه سمین. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

فرهنگ معین

(قُ ) [ ع. ] (اِمص. ) صحت عزیمت باشد بر طلب حقیقت مقصود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) صحت عزیمت باشد بر طلب حقیقت مقصود.

ویکی واژه

صحت عزیمت باشد بر طلب حقیقت مقصود.

جمله سازی با قصود

دل و جانش چو در حق گشت واصل همه مقصود ما را کرد حاصل
چو مقصودم نخواهد گشت حاصل نه دیده خواهم و نه جان و نه دل
کنون خضر از محمد گشت واصل کزو مقصود کل بینی تو حاصل
آخر روزی دلت به درگه برسد جان تو به مقصود تو ناگه برسد
داند او مقصود من در این سفر آنکه سازم کعبه را زیر و زبر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
خفت یعنی چه؟
خفت یعنی چه؟
نحوه یعنی چه؟
نحوه یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز