قرار گرفتن در زبان فارسی به معنای ایجاد یک وضعیت خاص در مکان معین است. این واژه به مفاهیمی چون جاگیری، مستقر شدن، و انتقال به یک مکان خاص اشاره دارد، جایی که یک شخص یا شیء در آنجا سکونت مییابد. همچنین، قرار گرفتن میتواند به معنای آرامش یافتن یا به حالت ثبات رسیدن باشد. به عبارت دیگر، این واژه به فرایند یا وضعیتی اشاره دارد که در آن یک موجود در مکانی خاص قرار میگیرد و به حالت سکون یا ثبات دست مییابد. در این حالت، فرد یا شیء به نوعی در آن مکان احساس راحتی و استحکام میکند و به نظر میرسد که در آنجا جا افتاده است. به طور کلی، قرار گرفتن نشاندهنده یک حالت از سکون و ثبات در یک مکان مشخص است که میتواند شامل ابعاد مختلفی از آرامش و استقرار باشد.
قرار گرفتن
لغت نامه دهخدا
وزارت از بر تو رفت به سفر
بگشت گرد جهان و جهانیان بسیار
که بهتر از توکسی همنشین خویش نیافت
نشست با تو مقیم و گرفت با تو قرار.امیر معزی ( از آنندراج ).مُلک هم برمَلک قرار گرفت
روزگار آخر اعتبار گرفت.انوری ( از آنندراج ).هر آنکه مهر گلی در دلش قرار گرفت
روا بود که تحمل کند جفای هزار.سعدی.چو سیلاب ریزان که در کوهسار
نگیرد همی بر بلندی قرار.سعدی.|| خاموش شدن. بیحرکت شدن. ( ناظم الاطباء ). || استوار و محکم شدن. ( آنندراج ). || ثابت گشتن. ( ناظم الاطباء ). قرار گرفتن در جای. جای گرم داشتن. جای گرم کردن. ( مجموعه مترادفات ).
فرهنگ معین
فرهنگ فارسی
ویکی واژه
استوار شدن، محکم گشتن.
جمله سازی با قرار گرفتن
در طبع او قرار گرفتند علم و عدل آری قرارگاه جواهر بود بحار
از تو میسر نشد کنار گرفتن پیش تو داند دلم قرار گرفتن
گوشۀ خلوت توان قرار گرفتن شوق دل بی قرار اگر بگذارد