قافله زن

لغت نامه دهخدا

قافله زن. [ ف ِ ل َ / ل ِزَ ] ( نف مرکب ) دزد قافله. قاطعالطریق:
قافله زن یاسمن و گل بهم
قافیه گو قمری و بلبل بهم.نظامی.

فرهنگ معین

( ~. زَ ) [ ع - فا. ] (ص فا. )راهزن، دزد.

فرهنگ فارسی

( صفت ) دزد قافله قاطع الطریق.

ویکی واژه

راهزن، دزد.

جمله سازی با قافله زن

یا که بکوه اندرند فرقهٔی از اهرمن یا نه بروم آمده است قافله زنگبار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
گاییدن
گاییدن
هول
هول
سلیقه
سلیقه
فال امروز
فال امروز