فریق

تعریف و معنا:

فریق به معنای گروه یا دسته است، و به گروهی از افراد یا طرف‌های درگیر در یک موضوع خاص اشاره دارد. این واژه در متون دینی، ادبی و اجتماعی به کار می‌رود و می‌تواند به گروه‌های مختلفی از جمله گروه‌های قومی، مذهبی یا اجتماعی اشاره کند.

ریشه‌شناسی:

این واژه از ریشه عربی فَرَقَ به معنای جدا کردن یا تقسیم کردن گرفته شده است. این ریشه به نوعی به مفهوم تفکیک و تقسیم افراد یا گروه‌ها اشاره دارد. در زبان فارسی، این واژه ممکن است به صورت فريق یا فريقین (به معنای دو گروه یا دو طایفه) نیز استفاده شود.

کاربردها:

حقوقی: در متون حقوقی، این اصطلاح به طرفین یک قرارداد یا دعوی اشاره دارد. به عنوان مثال، در یک قرارداد، ممکن است از فریق اول و فریق دوم صحبت شود.

اجتماعی: در مباحث اجتماعی، می‌تواند به گروه‌های مختلف اجتماعی یا سیاسی اشاره کند که در یک موضوع خاص درگیر هستند.

مذهبی: در این زمینه فریق به فرقه‌ها یا دسته‌های مختلف مذهبی اشاره دارد. به عنوان مثال، در تاریخ اسلام، می‌توان به فرقه‌های شیعه و سنی اشاره کرد. این واژه در این زمینه به تفکیک‌های مذهبی و اعتقادی اشاره دارد که به نوعی نشان‌دهنده تنوع در باورها و آموزه‌های دینی است.

لغت نامه دهخدا

فریق. [ ف َ ] ( ع اِ ) گوسفندان گم شده. ( منتهی الارب ). الفرق للقطع المذکور.( اقرب الموارد ). || مردم بیشتر از فرقه. ج، افرقا، افرقة، فُرُق، فروق. چه بسا «فرق » به معنی جماعت به کار رود چه کم و چه بسیار باشد. ( از اقرب الموارد ). گروه. ( ترجمان علامه جرجانی ):
خر کمیز خر ببوید بر طریق
مشک چون عرضه کنم بر این فریق.مولوی.گفتم میان عابد و عالم چه فرق بود
تا اختیار کردی از آن این فریق را؟سعدی.|| جاورس. ( فهرست مخزن الادویه ).

فرهنگ معین

(فَ ) [ ع. ] (اِ. ) گروه، گروه مردم.

فرهنگ عمید

گروه، دسته.

فرهنگ فارسی

طائفه، گروه، گروهی ازمردم(بیشترازفرقه )
( اسم ) دسته ای از مردم گروه مردم ( بیشتر از فرقه ) جمع: افرقائ افرقه فرق فروق.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی فَرِیقٌ: گروهی
ریشه کلمه:
فرق (۷۲ بار)

ویکی واژه

گروه، گروه مردم.

جملاتی از کلمه فریق

وگر دست ندهد تو را این رفیق کناری گزین، فارغ از این فریق
صدق هر دو ضد ببیند در روش هر فریقی در ره خود خوش منش
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم