فریفته

فریفته به معنای فردی است که تحت تأثیر جذابیت یا فریبندگی چیزی یا کسی قرار گرفته است. این حالت می‌تواند ناشی از زیبایی ظاهری، رفتارهای دلنشین یا ویژگی‌های خاصی باشد که توجه دیگران را جلب می‌کند. فریفتگی نشان‌دهنده ضعف در مقاومت در برابر جذابیت‌هاست و ممکن است فرد را به سمت انتخاب‌های نادرست سوق دهد. در زندگی روزمره، این وضعیت ممکن است در روابط اجتماعی، تجاری یا حتی هنری مشاهده شود. به طور کلی، هنگامی که فردی فریفته می‌شود، ممکن است دیدگاه و قضاوت‌های او تحت تأثیر قرار گیرد و نتواند به درستی تصمیم‌گیری کند. بنابراین، شناخت و آگاهی از این حالت می‌تواند به افراد کمک کند تا از تأثیرات منفی آن جلوگیری کنند و در انتخاب‌های خود هوشیارتر عمل کنند.

لغت نامه دهخدا

فریفته. [ ف ِ / ف َ ت َ / ت ِ ] ( ن مف ) فریب خورده. گول خورده. ( فرهنگ فارسی معین ):
شما فریفتگان پیش او همی گفتید
هزار سال فزون باد عمر سلطان را.ناصرخسرو. || مغبون. زیان دیده. || شیفته. شوریده. عاشق شیدا.( فرهنگ فارسی معین ).
ترکیب ها:
- فریفته شدن. فریفته شده. فریفته گردیدن. رجوع به همین مدخل ها در ردیف خود شود.

فرهنگ معین

(فِ یا فَ تِ ) (ص مف. ) ۱ - فریب خورده، گول خورده. ۲ - شیفته.

فرهنگ عمید

۱. فریب خورده، گول خورده.
۲. [مجاز] شیفته.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - فریب خورده گول خورده ۲ - مغبون زیان دیده ۳ - شیفته شوریده عاشق شیدا.

ویکی واژه

فریب خورده، گول خورده.
شیفته.

جملاتی از کلمه فریفته

هر ذره ام فریفته ی ناز پیشه ییست کافر مباد پیش بتان مبتلای ناز
قرارگاه تو ملک بقا بود تا چند شوی فریفته ملک بی بقای جهان
و گفت: هرکه فریضه ضایع کند در وقتی بروی لذت آن فریفته حرام گردانند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم