فرهنگستان زبان و ادب
{repressor} [زیست شناسی] مولکولی معمولاً پروتئینی که به وسیلۀ ژن ترازگر (regulator ) ساخته می شود و با اتصال به ورزگر، مانع رونویسی ورزۀ مربوط می شود
{repressor} [زیست شناسی] مولکولی معمولاً پروتئینی که به وسیلۀ ژن ترازگر (regulator ) ساخته می شود و با اتصال به ورزگر، مانع رونویسی ورزۀ مربوط می شود
مولکولی معمولاً پروتئینی که بهوسیلۀ ژن ترازگر (regulator) ساخته میشود و با اتصال به ورزگر، مانع رونویسی ورزۀ مربوط میشود.
💡 مگذار شاه دل به در مات خانه در زین در که هست درد ز عزلت فرونشان
💡 دهد آتش جدائی شرر مرا نمودی به همان نفس بمیرم که فرونشانم او را
💡 گفت: از این نمیگریم. از آن میگریم که شمعهای ایمان و چراغهای توحید در سینه های ما افروخته اند. میترسم که نباید که از مهبّ بی نیازی بادی درآید - همچنین و آن همه را فرونشاند.
💡 ز خاک تیره هوا را به دل غباری بود درآمد ابر و به کلّی فرونشاند غبار
💡 ای که ز آب زندگی لعل تو میدهد نشان خیز و به دیدهام نشین، آتش دل فرونشان
💡 آتش اشتیاق تو شعله زند درون جان هردم از آب دیدگان باز فرونشانمش