فر

فر

یک فضای محصور به شکل حفره یا تونل است که در آن مواد غذایی مانند شیرینی یا خمیر تحت تأثیر یک محیط گرم پخته می‌شوند و به نان، کلوچه یا سایر محصولات تبدیل می‌گردند. برای پخت این محصولات، از منابع انرژی مختلفی مانند سوخت‌های فسیلی یا برق بهره می‌برند. انرژی تولید شده از این منابع از طریق روش‌های تشعشع، هدایت و یا همرفت به محصولات منتقل می‌شود. این دستگاه با تنظیم و حفظ شرایط مناسب دما، رطوبت و شار حرارت، فرآیند پخت و همچنین حذف رطوبت از محصولات را به خوبی انجام می‌دهد. مدل اصلی آن، با کف سنگی و ساختار گنبدی، سال‌هاست که وجود دارد. این مصریان بودند که نخستین بار از یک حفره دست‌ساز ساخته شده از خاک رس استفاده کردند. این حفره، قسمت پایینی آتشدانی را تشکیل می‌داد که در آن تکه‌های چوب خشک و زغال‌چوب سوزانده می‌شد. بخش بالایی که از بالا قابل دسترسی بود، محفظه پخت به شمار می‌رفت. چندین قرن بعد، امپراتوری روم شروع به ساخت کوره‌های پیشرفته‌تری کرد که کیفیت پخت بهتری داشتند و کارایی بالاتری ارائه می‌دادند. کوره‌های آجری و سنگی در داخل نانوایی‌ها ساخته می‌شدند و از مواد مقاوم در برابر حرارت برای محفظه پخت و سایر مواد مقاوم در برابر دما برای عایق‌کاری کوره استفاده می‌شد تا محیط گرم را برای مدت طولانی حفظ کنند. انرژی این اجاق‌ها با سوزاندن چوب به‌طور مستقیم در داخل محفظه گرما تأمین می‌شد و پس از حذف خاکستر، قطعات خمیر یا مواد برای پخت درون آن قرار می‌گرفتند.

لغت نامه دهخدا

فر. [ ف َ / ف َرر ] ( اِ ) شأن و شوکت و رفعت و شکوه. ( برهان )

فرهنگ معین

(فَ ) (اِ. ) پر.
(فَ رّ ) [ ع. ] ۱ - (مص ل. ) گریختن. ۲ - (اِ مص. ) گریز.
(فَ رْ یا رّ ) [ په. ] (اِ. ) ۱ - فروغی ایزدی که بر دل هر کس بتابد اورا بر دیگران برتری می دهد. ۲ - شکوه، جلال. ۳ - زیبایی، برازندگی.
(فِ ) [ فر. ] (اِ. ) ۱ - نوعی کوره یا اجاق در بسته برای پخت و پز. ۲ - نوعی ابزار فلزی گرم شونده برای چین و شکن دادن به موی سر. ۳ - ابزار مشابهی که در گل سازی برای شکل دادن به گل ها به کار می رود، اتوی گل سازی.

فرهنگ عمید

وسیله ای دربسته مانند اجاق یا تنور که بعضی از غذاها و شیرینی ها را درون آن می پزند.
۱. چین وشکن مو.
۲. (صفت ) دارای چین وشکن، مجعد: موهایش فر بود.
۱. فرار کردن، گریختن.
۲. گریز.
= فَرّه

فرهنگ فارسی

فر اسپا. غربی ترین جزیره از جزایر قناری ( خالدات ) در اقیانوس اطلس واقع در شمال غربی افریقا که ۶٠٠٠ تن جمعیت دارد.
( اسم ) آواز گرفتن اخلاط بینی.
چین و شکن موی را گویند

فرهنگ اسم ها

اسم: فر (دختر) (فارسی) (تلفظ: far) (فارسی: فَر) (انگلیسی: far)
معنی: شأن و شوکت و رفعت و شکوه

فرهنگستان زبان و ادب

[علوم و فنّاوری غذا] ← تنور

دانشنامه عمومی

فر (شازند). فر، روستایی از توابع بخش زالیان شهرستان شازند در استان مرکزی ایران است.
این روستا در دهستان پل دوآب قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۰۴۲ نفر ( ۲۹۶ خانوار ) بوده است.

جملاتی از کلمه فر

پای نهی در ره افعی به خاک لیک کنندت دم فرصت هلاک
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم