فاسد

فاسد

کلمه «فاسد» در زبان فارسی به معنای خراب، از بین رفته، نابود شده یا غیرقابل استفاده است و به حالتی اشاره دارد که چیزی یا کسی از اصل و ماهیت خود خارج شده و به نوعی دچار فساد یا آلودگی شده است.

جنبه‌های مختلف

در غذا: به طور خاص، وقتی که به غذا اشاره می‌شود، فاسد به معنای غذایی است که به دلیل فساد یا خرابی غیرقابل مصرف شده است و می‌تواند موجب بیماری یا مسمومیت شود.

در اخلاق: در زمینه‌های اخلاقی و اجتماعی، فاسد به افرادی اشاره دارد که از نظر اخلاقی و رفتاری نادرست یا نابهنجار هستند و رفتارهای آنان می‌تواند به تضعیف بنیان‌های اجتماعی منجر شود.

در سیستم‌ها: در زمینه‌های سیاسی یا اقتصادی، فاسد به معنای وجود فساد یا ناپاکی در سیستم‌ها و نهادها به کار می‌رود و می‌تواند به بروز بی‌اعتمادی عمومی و ناکارآمدی در خدمات عمومی منتهی گردد.

لغت نامه دهخدا

فاسد. [ س ِ ] ( ع ص ) تبه. ( منتهی الارب ). معیوب. تبه. خراب. ( ناظم الاطباء ):
بس ای خاقانی از سودای فاسد
که شیطان میکند تلقین سودا.خاقانی.رجوع به فساد و ترکیبات فاسد شود.
|| زبون. || گندیده. گمراه. || سرکش و شریر. || ناچیز. || باطل. || سست و بیقوّت. || معطل. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(س ) [ ع. ] (ص. ) ۱ - ضایع، خراب. ۲ - پوسیده، گندیده. ۳ - پوچ. ۴ - بی اثر. ۵ - بد - خُلق. ۶ - در فارسی به معنی زن بدکاره.

فرهنگ عمید

۱. غیرقابل استفاده، گندیده، عفونت کرده: شیر فاسد، دندان فاسد.
۲. فاقد هنجارهای انسانی یا مذهبی: اخلاق فاسد.
۳. (اسم، صفت ) آن که برخلاف معیارهای اخلاقی یا اجتماعی زندگی می کند، منحرف.
۴. معیوب.
۵. [قدیمی] نادرست، باطل.
* فاسد شدن: (مصدر لازم )
۱. تباه شدن.
۲. منحرف شدن.
۳. گندیدن.
۴. [قدیمی] باطل شدن
* فاسد کردن: (مصدر متعدی )
۱. تباه کردن.
۲. منحرف کردن.
۳. معیوب کردن.
۴. پوساندن.

فرهنگ فارسی

تباه، ضایع، گندیده
( صفت )۱ - تباه معیوب خراب ۲ - زبون ۳ - گندیده ۴ - گمراه ۵ - باطل ۶ - زنی که خود را تسلیم مردان کند.

دانشنامه عمومی

فاسد (فیلم ۱۹۹۹). «فاسد» ( انگلیسی: Corrupt ( 1999 film ) ) یک فیلم به کارگردانی آلبرت پایون است که در سال ۱۹۹۹ منتشر شد.

جملاتی از کلمه فاسد

به نشتر ز رگ خون گرفتن به‌جاست بلی، دفع فاسد به افسد رواست
ز سر بیرون کن این سودای فاسد که بازاریست سست و جنس کاسد
چون امر و نهی او همه نهی صلاح ماست فاسد شویم گر ز اطاعت ابا کنیم
چون هست یقین که غیر او نیست بگذر تو هم از خیال فاسد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ابجد فال ابجد فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال تک نیت فال تک نیت فال تاروت فال تاروت