فاروق در لغت به معنای کسی است که امور را از یکدیگر تمییز میدهد و حق را از باطل تشخیص میدهد. این واژه به عنوان لقب نیز به کار میرود. لقب فاروق به علی بن ابیطالب نسبت داده شده است. ابورافع در ربذه نزد ابوذر بود و او گفت: شما به فتنهای گرفتار خواهید شد، پس تقوا پیشه کنید و از علی بن ابیطالب پیروی نمایید. زیرا من از پیامبر شنیدم که به او فرمود: تو نخستین مومن به من هستی و اولین کسی که در قیامت با من دست میدهد. تو صدیق اکبر و فاروقی هستی که بین حق و باطل جدایی میافکنی. اجماع دانشمندان اهل سنت بر این است که لقب فاروق مختص عمر بن خطاب است و تقریباً در تمامی کتب اهل سنت از این لقب برای او استفاده میشود. با این حال، طبری نقل کرده است که در این مورد بین مسلمانان اختلاف نظر وجود دارد.
فاروق
لغت نامه دهخدا
فاروق. ( ع ص ) مرد نیک ترسناک. ( منتهی الارب ). || کسی که امور را از یکدیگر فرق میگذارد و تمییز میدهد. ( اقرب الموارد ). آن که جدا کند دو چیز را. آن که فرق گذارد حق را از باطل. ( یادداشت بخط مؤلف )
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
جداکننده حق وباطل، تمیزدهنده اموروفرق کننده میان حق وباطل
( صفت ) ۱ - مرد نیک ترسناک ۲ - کسی که امور را از یکدیگر فرق گذارد و تمیز دهد ۳ - جدا کنده حق از باطل
فرهنگ اسم ها
معنی: تمیز دهنده و فرق گذارنده، از صحابه ی پیامبر اسلام، ( اَعلام ) ) لقب عمرابن خطاب ( خلیفه ی دوم )، ) شاه مصر [، میلادی]، که با کودتای نظامی به رهبری محمّد بخیت و جمال عبدالناصر برکنار شد و در ایتالیا درگذشت، ( در اعلام ) لقب عمربن خطاب ( خلیفه ی دوم )، از صحابه ی رسول اکرم ( ص )، لقب عمر خلیفه دوم
دانشنامه آزاد فارسی
دانشنامه اسلامی
سیکون من بعدی فتنة فاذا کان ذلک فالزموا علی بن أبی طالب فانه أول من آمن بی، وأول من یصافحنی یوم القیامة، وهو الصدیق الأکبر وهو فاروق هذه الأمة، وهو یعسوب المؤمنین...
فاروق به معنای جدا کنندۀ حق از باطل است، پیامبر اکرم(ص) این لقب را به حضرت علی(ع) داد. بنا بر برخی منابع تاریخی، یهود، لقب فاروق را به خلیفۀ دوم دادند. طبری و دیگران از ابن شهاب زهری نقل کرده اند که:
ویکی واژه
تمیز دهنده و فرق گذارندة میان امور.
مرد سخت ترسناک.
جملاتی از کلمه فاروق
بوده در بذل و جود چون حاتم گشته در عدل و داد چون فاروق
خواندن اشعار او بعد از نماز منکران گفتند با فاروق باز
ای نخیل دشت تو بالنده تر بر نخیزد از تو فاروقی دگر