عرصات

عرصات به معنای فضای وسیع و گسترده‌ای است که در آن تحولات و وقایع مهمی رخ می‌دهد. این واژه در اصطلاح به روز قیامت و صحرای محشر اشاره دارد و به عنوان نمادی از رستاخیز و دگرگونی‌های عظیم در زندگی انسان‌ها به کار می‌رود. عرصه به نوعی نشان‌دهنده موقعیتی است که در آن افراد با حقایق عمیق و سرنوشت‌ساز روبرو می‌شوند و این فضا می‌تواند به عنوان مکان تجمع انسان‌ها برای پاسخگویی به اعمال و رفتارهایشان تلقی شود. در این زمینه، عرصه نمادی از عدالت الهی و فرصتی برای بازنگری در زندگی و اعمال شخصی به حساب می‌آید.

لغت نامه دهخدا

عرصات. [ ع َ رَ ] ( ع اِ ) ج ِ عَرصة. رجوع به عرصة شود.
- عرصات جنت؛ گشادگیهای بهشت. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).
|| ( از ع، اِ ) صحرای قیامت. ( ناظم الاطباء ). قیامت. ( آنندراج ): علوی او را گفت شرم نداری که با خون فرزند پیغمبر سوی عرصات آئی.( مجمل التواریخ والقصص ).
روز قیامت که برات آورند
بادیه را در عرصات آورند.نظامی.- روز عرصات؛ روز قیامت. ( ناظم الاطباء ).
- امثال:
عرصات و خرگائی؛ عرصات و خر گائیدن، این هر دو مثل وقتی میگویند که کسی حرفی را که در خلوت باید گفت در انجمن گوید. و در مصطلحات «خرگاهی » به هاء آمده است. ( از آنندراج ).

فرهنگ معین

(عَ رَ ) [ ع. ] (اِ. ) جِ عرصه. کنایه از: رستاخیز و صحرای محشر.

فرهنگ عمید

۱. = عرصه
۲. [مجاز] صحرای محشر در روز قیامت.

فرهنگ فارسی

جمع عرصه، وکنایه ازروزقیامت وصحرای محشر

ویکی واژه

جِ عرصه. کنایه از: رستاخیز و صحرای محشر.

جملاتی از کلمه عرصات

نقلست که یکی قیامت بخواب دید و شیخ را طلب می‌کرد در جمله عرصات شیخ را هیچ جای نیافت دیگر روز بیامد وشیخ را آن خواب بگفت: شیخ گفت: آنگاه چنین خوابت را رایگان نگویند چون ما نبودیم اصلا ما را چون بازنتوان یافت واعوذبالله از آن که ما را فردابازتوان یافت.
و گفت: اگر فردا مرا در عرصات گویند چرا نکردی دوست تر دارم از آنکه گویند چرا کردی. یعنی هرچه کنم در وی منی من بود و منی شرک است و شرک بدتر از گناه است، مگر طاعتی بر من رود که من در میان نباشم.
دو جهان گشته به حسنی که اکر در عرصات به همان حسن درآید گذرند از گنهش
چون حسین و حسنش هست شفیع عرصات روسیَهْ رفته و با وجه حسن می‌آید
مروی است که «در روز قیامت بنده ای را به موقف عرصات حاضر سازند و نامه اعمال او را به دست او دهند، چون در آن نگرد از حسنات خود چیزی در آنجا نیابد، عرض کند که پروردگارا این نامه عمل من نیست زیرا من از طاعات خویش هیچ در آن نمی بینم خطاب رسد که ای بنده پروردگار تو خطا و سهو نمی کند اعمال خیر تو به غیبت مردم رفت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم