طیاری

لغت نامه دهخدا

طیاری. [ طَی ْ یا ] ( حامص ) طیار و آماده و مهیّا بودن. || اصطلاحی بوده است. تریاک مالی.

فرهنگ معین

(طَ یّ ) (حامص. ) (عا. ) تریاک مالی.

فرهنگ فارسی

تریاک مالی.

ویکی واژه

(عا.)
تریاک مالی.

جمله سازی با طیاری

گر عیاری خشک و ترت سوختنی است ور طیاری بال و پرت سوختنی است
زهی به قوت شاهین بازویت کرده به هر دیار ترازوی عقل طیاری
کسی به وجه حسن می شود حسن هرگز مقام جعفریت کی رسد به طیاری؟
به آفتاب و به ماه و به اختران و فلک چه داده‌ای تو که بی‌پر کنند طیاری
مرغان ابراهیم بین با پاره پاره گشتگی اجزای هر تن سوی سر برداشته طیاریی