طلیق به معنای آزادی و رهایی از قید و بندهاست. این واژه در فرهنگ ایرانی به عنوان نمادی از استقلال و اختیار فردی شناخته میشود. به انسان این امکان را میدهد که بدون هیچ گونه محدودیتی به انتخابها و تصمیمات خود بپردازد. در زندگی روزمره، بسیاری از افراد به دنبال طلیق هستند تا بتوانند به اهداف و آرزوهای خود دست یابند. این مفهوم نه تنها در زندگی شخصی، بلکه در حوزههای اجتماعی و فرهنگی نیز اهمیت دارد. هنگامی که یک جامعه به طلیق دست یابد، میتواند به پیشرفت و توسعه بیشتری دست یابد. افراد در چنین جامعهای با احساس مسئولیت بیشتری به فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی میپردازند و در نتیجه، همبستگی و همیاری بیشتری در بین آنها شکل میگیرد. بنابراین، طلیق نه تنها یک مفهوم فردی، بلکه یک اصل اساسی در توسعه و پیشرفت جوامع به شمار میآید که با ترویج آن میتوان به ایجاد فضایی سالم و آزاد برای تمام افراد کمک کرد.
طلیق
لغت نامه دهخدا
- رجل طلیق الیدین؛ اذا کان سخیاً. ( مهذب الاسماء ). بخشنده.
- طلیق الاله؛ باد است. ( منتهی الارب ).
- طلیق اللسان؛ تیززبان. گشاده زبان.
- طلیق الوجه؛ خندان و گشاده روی. ( منتخب اللغات ).
- لسان طلیق؛ زبان فصیح. ( منتهی الارب ).
طلیق. [ طَ ] ( اِخ ) رجوع به مروان بن عبدالرحمن در الاعلام زرکلی ج 2 ص 451 شود.
طلیق. [ طُ ل َ ] ( اِخ ) ابن سفیان. صحابی است. ( منتهی الارب ).
طلیق. [ طِل ْ لی ] ( ع ص ) مرد بسیار طلاق دهنده. ( منتهی الارب ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. گشاده زبان، فصیح، روان.
فرهنگ فارسی
۱ - خنده روی بشاش. ۲ - از قید رسته از بند رها کرده جمع: طلقائ.
مرد بسیار طلاق دهنده
ویکی واژه
رها، آزاد.
جملاتی از کلمه طلیق
خود طلیق عرض خویشند این جماعت کی سزاست کز زبان شاعران اندیشه و پروا کنند؟
پس منادی میکنند از چپ و راست کاین طلیق اللّه آزاد خداست