«صورت بستن» یک مصدر مرکب در زبان فارسی است که به معنای به تصور درآمدن، در ذهن مجسم شدن یا پدید آمدن یک اندیشه، تصویر یا احتمال است. وقتی گفته میشود «چیزی در ذهن کسی صورت بست»، یعنی آن چیز در ذهن او شکل گرفت یا تصور شد. این ترکیب در متون ادبی و کلاسیک فارسی کاربرد فراوان دارد و اغلب با مفاهیم تفکر، خیال، پندار یا تصور همراه است.
علاوه بر تصور ذهنی، «صورت بستن» گاهی به معنای ممکن یا میسر شدن نیز به کار میرود، مانند اینکه گفته شود «چنین امری صورت نمیبندد»، یعنی امکانپذیر نیست. همچنین در مواردی میتواند به معنای ظاهر شدن، به چشم آمدن یا مجسم شدن باشد، بهویژه در شعر فارسی. در کاربردهای دیگر، «صورت بستن» به معنای نقش کردن یا تصویر کشیدن نیز آمده است، مانند آنگاه که نقاشی یا تصویری در ذهن یا واقعیت پدیدار شود.
این ترکیب در متون فاخر فارسی مانند آثار سعدی، حافظ، بیهقی و کلیله و دمنه بسیار دیده میشود. مثلاً سعدی میگوید: «جمعیت خاطر با تنگدستی صورت نبندد»، یعنی آرامش خاطر در کنار فقر امکانپذیر نیست. در کاربردهای رسمیتر یا فلسفی نیز، این عبارت ممکن است اشاره به شکلگیری یک مفهوم ذهنی یا امکان تحقق یک حالت در عالم واقع داشته باشد. در نتیجه، «صورت بستن» واژهای با بار معنایی گسترده است که از خیال و اندیشه تا امکان و تصویر را در بر میگیرد.