صقالت به معنای صیقل دادن است و در واقع به فرآیند بهبود و تصفیه اشاره دارد. در متون ادبی، به ویژه در شعر و نثر فارسی، به وضوح میتوان دید که این مفهوم به تجلی زیبایی و کمال در وجود انسان اشاره دارد. به عنوان مثال، در سندبادنامه، به طرز خاصی بیان میشود که جوهر وجود انسان در فرآیند صقالت و خالصسازی به حدی میرسد که به انعکاس زیباییهای او در چهرهاش میانجامد. این جمله نشاندهنده این است که وقتی انسان در تلاش است تا خود را به کمال برساند، نه تنها به زیبایی ظاهری دست مییابد بلکه عمق وجودش نیز به شکلی شگفتانگیز متجلی میشود. این نشان میدهد که زیبایی یک امر سطحی نیست، بلکه ناشی از خالصسازی درونی و تلاش برای تبدیل شدن به بهترین نسخه از خود است. در واقع، صقالت نمایانگر یک سفر روحانی و خودشناسی است که در آن انسان به درک عمیقتری از خود و زیباییهای درونیاش میرسد.
صقالت
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
ویکی واژه
جمله سازی با صقالت
منم آن آینه که از هر رنگ داده مهرت صقالت است مرا
رخسار تو مرآت صقالت زده است مرآت صقیل را به زنگار مده
گر نیستی صقالت رایت ز آه حلق بودی گرفته آینه آفتاب زنگ