شیذر

لغت نامه دهخدا

شیذر. [ ذَ ] ( اِخ ) شیذیر. ( برهان ). یکی از نامهای خداست. ( از برهان ) ( از جهانگیری ). ظاهراً مصحف و مخفف «هوشیدر» نخستین موعودزرتشتیان باشد. ( حاشیه برهان چ معین ):
توئی آن داور محکم که از دادش بنی آدم
بیارامید در عالم چو مؤمن در حق شیذر.عنصری.رجوع به یشتهای پورداود ج 2 ص 100 و خرده اوستا ص 69 شود.
شیذر. [ ش َ ذَ ] ( اِخ ) نام شهری است و یا آنکه زمین همواریست که در آن گوآبهای مناسبی حفر کنند. ( از اقرب الموارد: «ش ذر» ). گوآب. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(ش ذَ ) (اِ. ) = شیذیر: خدای تعالی.

فرهنگ عمید

هوشیدر، از نام های خداوند، ایزد یکتا: تویی آن داور محکم که از دادش بنی آدم / بیارامید در عالم چو مؤمن در حق شیذر (عنصری: ۳۳۱ ).

فرهنگ فارسی

هوشیدر، یکی ازنامهای خداوند، ایزدیکتا
خدای تعالی: تویی آن داور محکم که از داداش بنی آدم بیار امید در عالم چو مومن در حق شیذر. ( عنصری )
نام شهری است و یا آنکه زمین همواریست که در آن گو آبهای مناسبی حفر کنند. گو آب.

فرهنگ اسم ها

اسم: شیذر (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: šizar) (فارسی: شيذَر) (انگلیسی: shizar)
معنی: یکی از نامهای خداست، ( = شیذیر )، یکی از نام های خدا، [ظاهراً مصحف و مخفف ( هوشیدر ) نخستین موعود زرتشتیان می باشد]

ویکی واژه

شیذیر: خدای تعالی.

جمله سازی با شیذر

تویی آن داور محکم که از دادش بنی آدم بیارامیده در عالم چو مؤمن در حق شیذر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال رابطه فال رابطه فال فرشتگان فال فرشتگان فال ابجد فال ابجد فال تاروت فال تاروت