شپشه، که در لغتنامه دهخدا و فرهنگهای معتبر فارسی به عنوان مصغری از شپش تعریف شده، حشرهای است ریزجثه که از نظر ظاهری شباهت نزدیکی به شپش معمولی انسان دارد، اما اندازهای اندکی کوچکتر از آن داراست. تمرکز اولیه این آفت بر نواحی دارای موی متراکم بدن انسان، بهویژه ناحیه زهار، شرمگاه و زیر بغل است. ویژگی بارز این حشره، داشتن پاهایی مجهز به قلابهای بسیار نیرومند است که چسبندگی محکمی به ساقه مو یا پوست ایجاد کرده و جداسازی آن را دشوار میسازد. در شرایطی که تراکم جمعیتی این موجودات افزایش یابد، دامنه گسترش آن میتواند به موهای سر، ابرو، ریش و حتی موهای سینه نیز سرایت کند و موجب آزار شود.
معنای دوم شپشه که کمتر شناخته شده، به نوعی کرمک یا آفت انبارداری اطلاق میشود که در فصول گرم سال، به ویژه تابستان، شیوع مییابد. این آفت عمدتاً محصولات و مواد با منشأ حیوانی و گیاهی ذخیرهشده را مورد حمله قرار میدهد. قلمرو فعالیت این موجود شامل منسوجات پشمی مانند پوستینها، نمدها و پارچههای صوفی (سقرلاط) است. علاوه بر این، شپشه میتواند به غلات و سایر محصولات کشاورزی ذخیرهشده در انبارها نیز آسیب رسانده و با تغذیه از آنها، سبب تباهی و ضایع شدن کل محموله گردد، که این امر خسارات اقتصادی قابل توجهی به بار میآورد.
شپشه. [ ش ِ پ ِ ش َ / ش ِ ] ( اِ مصغر ) حشره کوچکی است شبیه به شپش معمولی انسان ولی قدری از آن کوچکتر است و بیشتر به موهای ناحیه زهار و شرمگاه و زیر بغل حمله میکند و پاهایش دارای قلابهای قوی است که به بدن میچسبد و جدا کردنش مشکل است و در موقعی که عده آن در بدن زیاد شود به موهای ابرو و ریش و سینه و سر نیز سرایت میکند. ( از فرهنگ فارسی معین ). || کرمکی باشد که بیشتر اوقات در فصل تابستان و هوای گرم در پوستین و نمد و سقرلاط و صوف و دیگر پشمینه ها و گندم و دیگر غله ها افتد و آنها را تباه و ضایع کند. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( از ناظم الاطباء ). بید. پت.
- شپشه افتادن؛ رخنه کردن شپشه در....
- || آمدن شپشه در انبار گندم و غلات و یا در پارچه.
- شپشه خوردن؛ از شپشه صدمه دیدن. تباه شدن بر اثر حمله شپشه.
- شپشه گندم؛ شپشه که در انبار گندم افتد و آن را تباه کند، چنانکه زمخشری در مقدمةالادب نوشته: شپشه گندم را دیوک گندم نیز گویند. ( از حاشیه برهان چ معین ).
- شپشه مرغ؛ گونه ای شپشک که در زیر پر مرغهای خانگی و کبوتر و دیگر پرندگان میزید و به بدن آنها چسبیده از خون آنها تغذیه میکند. تخمهای این شپشک در انتهای پرهای پرندگان به صورت نواری چسبیده است. شپشک مرغ هیچوقت به صورت آزاد در مرغدان و لانه پرندگان دیده نمی شود بلکه انتقال آنها از مرغی به مرغ دیگر مستقیم است. کنه مرغی. ( از فرهنگ فارسی معین ).
۱. حشرۀ ریز به شکل ذره های قهوه ای رنگ که در شاخه ها و ساقه های درختان وگیاه ها به وجود می آید و از آفت های گیاهی است.
۲. حشره ای که در برنج و گندم و آرد تولید می شود.
( اسم ) ۱ - حشره کوچک و سیاه رنگی است بی بال که دارای قطعات دهانی خرد کننده می باشد و جزو راسته نیم بالان است و بر اثر زندگی انگلی بالها را از دست داده است. این حشره به قسمتهای مختلف نباتات خصوصا دانه غلات حمله میکند و مواد غذایی آنها را از بین می برد شپشه سبوسه. ۲ - حشره کوچکی شبیه به شپش معمولی و ولی قدری از آن کوچکتر و بیشتر به موهای ناحیه زهار و شرمگاه و زیر بغل حمله میکند و پاهایش دارای غلابهای قوی است که به بدن می چسبد و جدا کردنش مشکل است و در موقعی که عده آن در بدن زیاد شود بموهای ابرو و ریش و سینه و سر نیز سرایت می کند شپشه. یا شپشک مرغ. گونه ای شپشک که در زیر پر مرغهای خانگی کبوتر و دیگر پرندگان میزید و به بدن آنها چسبیده از خون آن ها تغذیه می کند. تخمهای این شپشک در انتهای پرهای پرندگان به صورت نواری چسبیده است. شپشک مرغ هیچ وقت بصورت آزاد در مرغداری و لانه پرندگان دیده نمی شود بلکه انتقال آنها از مرغی به مرغ دیگر مستقیم است کنه مرغی.
شپشه ( نام علمی: Aphis ) نام یک سرده از بالاخانواده شته است.