شوخ دیده

به معنای فردی است که بی‌شرم، گستاخ، بی‌حیا و وقیح است. این اصطلاح معمولاً به افرادی اطلاق می‌شود که به راحتی از مرزهای اخلاقی و اجتماعی عبور می‌کنند و رفتارهایی از خود نشان می‌دهند که ناپسند و غیرقابل قبول به نظر می‌رسد. ویژگی‌ های افراد شوخ دیده:

بی‌شرمی: این افراد معمولاً هیچ گونه احساس شرم یا خجالت از رفتارهای خود ندارند و به راحتی از مرزهای اجتماعی عبور می‌کنند.

گستاخی: آن‌ها ممکن است به دیگران بی‌ احترامی کنند و در موقعیت‌ های مختلف به راحتی به دیگران توهین کنند.

بی‌حیایی: این افراد ممکن است در رفتارهای خود از قواعد اخلاقی و اجتماعی پیروی نکنند و به راحتی به موضوعات حساس و خصوصی دیگران پرداخته و آن‌ ها را نادیده بگیرند.

وقاحت: آن‌ها ممکن است در برابر انتقادات یا واکنش‌ های منفی دیگران نیز بی‌ توجه باشند و به رفتارهای خود ادامه دهند.

این اصطلاح معمولاً در مکالمات روزمره برای توصیف افرادی که رفتارهای ناپسند و بی‌ شرمانه‌ای دارند، به کار می‌رود. به عنوان مثال، ممکن است کسی بگوید: “او واقعاً شوخ دیده است و هیچ احترامی برای دیگران قائل نیست.” رفتارهای شوخ دیده می‌تواند تأثیرات منفی بر روابط اجتماعی داشته باشد. این نوع رفتار ممکن است به ایجاد تنش و درگیری در روابط بین افراد منجر شود و به نوعی بی‌ اعتمادی و نارضایتی در جامعه ایجاد کند.

نتیجه‌گیری: کلمه شوخ دیده به معنای فردی بی‌شرم، گستاخ، بی‌حیا و وقیح است که به راحتی از مرزهای اجتماعی عبور می‌کند و رفتارهای ناپسند از خود نشان می‌دهد. این اصطلاح در زبان روزمره برای توصیف افرادی با این ویژگی‌ ها به کار می‌رود و می‌تواند تأثیرات منفی بر روابط اجتماعی داشته باشد.

لغت نامه دهخدا

شوخ دیده. [ دی دَ / دِ ] ( ص مرکب ) شوخ چشم. بی شرم. وقح. وقاح. وقیح. بی حیا. ( یادداشت مؤلف ). گستاخ و بی ادب و هرزه و اوباش. ( ناظم الاطباء ). چشم دریده: گفت ای خداوندجهان این شوخ دیده را به صدقات گور پدر آزاد کن تا مرا در بلایی نیندازد. ( گلستان ). ملک بخندید و ندیمان را گفت چندانکه مرا در حق خداپرستان ارادت است و اقرار مر این شوخ دیده را عداوت است و انکار. ( گلستان ). || عشوه گر. زیبا. رعنا. طناز

فرهنگ معین

(دَ یا دِ ) (ص مر. ) بی شرم.

جملاتی از کلمه شوخ دیده

اهلی نظر نسبت به تیغ از جمال دوست این شوخ دیده بین که ز کشتن حذر نکرد
به دوستان گله آغاز کرد و حجت ساخت که خان و مان من این شوخ دیده پاک برفت
آن شوخ دیده دیده چو بر هم نمی‌زند دل صبر پیشه کرد و کنون دم نمی‌زند
گاهی ز وصل دختر رز چشمی آب ده کاین شوخ دیده قابل عقد دوام نیست
ای شوخ دیده بر سر خاکش به خون دل چندانکه آب در جگرت هست اشک بار