شریک

شریک

شریک به معنای همکار یا همزیست است. این واژه به افرادی اشاره دارد که در یک فعالیت مشترک، کسب‌وکار یا مسئولیت با دیگران در کنار هم همکاری می‌کنند. به عبارت دیگر، شریک کسی است که به صورت مشترک در یک پروژه یا فعالیت مشارکت دارد و نقش مهمی در موفقیت آن ایفا می‌کند. ارتباط بین شرکا معمولاً بر پایه اعتماد، همکاری و هدف مشترک استوار است. این افراد می‌توانند در زمینه‌های مختلف از جمله تجارت، پروژه‌های اجتماعی یا حتی زندگی شخصی با یکدیگر همکاری کنند. در واقع، مفهوم شریک به ما یادآوری می‌کند که در بسیاری از موارد، دستیابی به اهداف بزرگ‌تر نیازمند همکاری و همفکری است. بنابراین، داشتن شریک مناسب می‌تواند به افزایش بهره‌وری و موفقیت یک فعالیت کمک شایانی کند.

لغت نامه دهخدا

شریک. [ ش َ ] ( ع ص، اِ )انباز. ج، اَشراک، شُرَکاء. ( منتهی الارب ) ( آنندراج )( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). مشارک و همدست و هنباز. ( ناظم الاطباء ). انباز. ( ترجمه علامه جرجانی ص 61 ) ( مقدمه لغت میر سیدشریف جرجانی ص 3 ) ( دهار ) ( مهذب الاسماء ). همباز. ( زمخشری ). ضیع. شقیص. سهیم. انباز. هنباز. خلیط. سمیر. ( یادداشت مؤلف ): قل ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی رب العالمین لاشریک له و بذلک امرت و انا اول المسلمین. ( قرآن 162/6 و 163 ). ترجمه: بگو به درستی که نماز من و فرمان برداری من و زندگانی من و مردن من مر خدا راست که پروردگار جهانیان است. نیست شریکی مر او را و به این مأمور شدم و منم نخستین گردن نهندگان. ( تفسیر ابوالفتوح رازی ج 4 ص 318 ). و قل الحمد الذی لم یتخذ ولداً و لم یکن له شریک فی الملک و لم یکن له ولی من الذل و کبره تکبیراً. ( قرآن 111/17 ). ترجمه: و بگو سپاس مر خدا را آنکه نگرفت فرزندی را و نمی باشد مر او را شریکی درپادشاهی و نمی باشد مر او را دوستداری از مذلت، و بزرگ شمار او را بزرگ شمردنی. ( تفسیر ابوالفتوح رازی ج 6ص 354 ). الذی له ملک السموات و الارض و لم یتخذ ولداً و لم یکن له شریک فی الملک و خلق کل شی فقدره تقدیراً. ( قرآن 2/25 ). ترجمه: آنکه مر او راست پادشاهی آسمانها و زمین و نگرفت فرزندی را و نبوده مر او را شریکی در پادشاهی و آفرید هر چیزی را پس اندازه کرد آن را اندازه کردنی. ( تفسیر ابوالفتوح رازی ج 7 ص 279 ). متفق سیاحت بودند و شریک رنج و راحت. ( گلستان سعدی ).
- امثال:
شریک اگر خوب بود خدا هم می گرفت. ( امثال و حکم دهخدا ).
شریک دزد و رفیق قافله.
|| حصه دار در داد و ستد و تجارت. || رفیق و یار و همدم و خواجه تاش. ( ناظم الاطباء ). یار. ( یادداشت مؤلف ). || هم مکتب و ژین. ( ناظم الاطباء ):
تا شریکان ترا بیش نبیند در راه
از جهان بی تو فروبسته نظر باد پدر.خاقانی.|| ازهری گوید از برخی از عربها شنیدم که به آنکه با دختر یا خواهر کسی ازدواج کرده شریک گویند و آن همان است که ( ختن ) نامند و آن زن شریکة نامیده می شود.( از اقرب الموارد ). || بت. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || ( اصطلاح رمل ) در عرف اهل رمل عبارت است از شکل مضروب فیه. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). رجوع به مضروب فیه شود.

فرهنگ معین

(شَ ) [ ع. ] (ص. ) انباز، همدست.

فرهنگ عمید

انباز، مشارک، همباز، همدست، همکن، هم بهره.
* شریک جرم: (حقوق ) کسی که مجرم را در ارتکاب جرم کمک و یاری کرده.

فرهنگ فارسی

مشارک، انباز، همباز، همدست، همکن، هم بهره، شرکا
( صفت ) ۱ - انباز مشارکت همدست جمع: شرکا(ئ ) یا شریک جرم. کسی است که قسمتی از اعمال اصلی جرم را انجام داده است. یا شریک مال. کسی است که با دیگری در کل ثروت یا سرمایه تجارت شریک است.
ابن عبده صحابی است یا ابن سمحائ صحابی است.

دانشنامه عمومی

شریک (فیلم ۱۹۶۸). شریک ( انگلیسی: Partner ) یک فیلم درام ایتالیایی به کارگردانی برناردو برتولوچی محصول سال ۱۹۶۸ است که بر پایه ی رمان همزاد اثر داستایفسکی ساخته شد. از بازیگران آن می توان به پیر کلمنتی، استفانیا ساندرلی، تینا امون و نینتو داولی اشاره کرد.
شریک (فیلم ۲۰۰۷). شریک ( به انگلیسی: Partner ) فیلمی محصول سال ۲۰۰۷ و به کارگردانی دیوید داوان است. در این فیلم بازیگرانی همچون گوویندا، سلمان خان، لارا دوتا، کاترینا کایف، دالیپ تاهیل، آرتی چهابریا، سورش منون، دیپشیکها ناگپال، تیکو تالسانیا، راجپال یاداو ایفای نقش کرده اند.

جملاتی از کلمه شریک

پر از زشتی و خالی از خوی نیک که بد نام او ضرعه بن شریک
بد من که اکنون شریک من است پس از مرگ هم، مرده ریگ من است
کرد با قدرت شریک اخلاص را زد جلا مرآت خاص الخاص را
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم