سامانش

فرهنگستان زبان و ادب

{systematization, systemization} [عمومی] فرایند سامانه ای کردن

ویکی واژه

فرایند سامانه‌ای کردن.

جمله سازی با سامانش

💡 مرا سریست و فدای تو کرده ام چه کنم که از بلای فراق تو نیست سامانش

💡 چه جان باشد که جانانش نه پیداست چه سر باشد که سامانش نه پیداست

💡 سری کاو از غم تو پر ز سوداست یقین دانی که سامانش نباشد

💡 رهی پیش آمد که پایانش نیست فتادم به کاری که سامانش نیست

💡 به سامانش بباید ساخت درمان مگر درمان پدید آید به سامان

💡 صبح بهار امکان سامانش این قدر نیست گر ذوق سیر باشد از ما به بر گریبان

اگزجره یعنی چه؟
اگزجره یعنی چه؟
فاب یعنی چه؟
فاب یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز