ساتراپ به عنوان یک واحد مدیریتی در دورههایی از تاریخ باستان، به ویژه در دوران امپراتوریهای بزرگ مانند هخامنشیان، نقش بسزایی ایفا کرده است. این مفهوم به معنای حکمرانی بر نواحی و استانها بوده و به نوعی نمایندگی از سوی مرکز حکومت در مناطق دوردست به شمار میرفته است. ساتراپها مسئولیتهای متعددی داشتهاند که شامل جمعآوری مالیات، حفظ امنیت و نظم عمومی، و اجرای دستورات مرکزی بوده است. در واقع، این نهاد مدیریتی به منظور ایجاد یک سیستم منسجم و کارآمد برای اداره سرزمینهای وسیع و متنوع شکل گرفته است. ساتراپها به عنوان رابطان میان مرکز و مناطق مختلف عمل کرده و با درک عمیق از فرهنگ و نیازهای محلی، قادر به اتخاذ تصمیمات مؤثر و مناسب بودهاند. این نوع حکمرانی، نه تنها به تقویت قدرت مرکزی کمک کرده، بلکه باعث ایجاد ثبات و رشد اقتصادی در مناطق تحت سرپرستی آنان نیز گردیده است. بنابراین، مفهوم ساتراپ نه تنها بیانگر یک سیستم مدیریتی است، بلکه نمادی از تعادل میان قدرت مرکزی و نیازهای محلی در تاریخ است که تأثیرات عمیقی بر ساختارهای اجتماعی و اقتصادی زمان خود داشته است.
ساتراپ
لغت نامه دهخدا
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
فرهنگ اسم ها
معنی: حاکم ایالت های ایران باستان، استاندار، داریوش هخامنشی سرزمین ایران را به ناحیه تقسیم کرده و اداره هر ناحیه را به یک ساتراپ داده بود
دانشنامه آزاد فارسی
ساتْراپ
اصطلاحی یونانی در تقسیمات کشوری شاهنشاهی هخامنشی که به هریک از مجموعه سرزمین های زیر سیطرۀ امپراتوری هخامنشیان اطلاق می شد. این سرزمین ها یا ولایات را فرمانداران یا والیانی اداره می کردند که شاهنشاه آنان را به کار می گماشت. نام این فرماندار یا والی در زبان پارسی باستان خِشَثْرَه پاوَن و در یونانی ساتراپ تلفظ می شد که امروزه آن را «شهربان» می توان گفت. به خود سرزمین یا ولایت هم «ساتراپی» می گفتند. نظام اداری ساتراپی را داریوش اول بنیاد نهاد. داریوش اول در کتیبۀ نقش رستم از ۳۰ ساتراپ نام می برد اما منابع یونانی فقط ۲۶ ساتراپ را می شناسند. در نقوش برجستۀ پلکان شرقی آپادانا در تخت جمشید، نمایندگان ۲۳ ساتراپ را مشاهده می کنیم. فهرست ساتراپ های هخامنشی به شرح زیر است: ماد، خووَج/خوزستان، پارت، هَرایَوَه/هرات، باختریش/باختر و بلخ، سوغودا/سغد و ماوراءالنهر، خوارزمیش/خوارزمی، زرنگه/سیستان، رُخَج/آراخوزی، ثَته گوش/پنجاب، گُندار/کابل، هیندوس، سکا هوم وَرکا/سکاهای آن سوی سیحون، سکا تیگره خوذَ/سکاهای تیز خود، بابیروس/بابل، آسورا/آشور، اربایه/عربستان، مودرایه/مصر، اورارتو، کَته په توکه/کاپادوکیه در آناتولی شرقی، سِپَردَه/سارد، ایونیه یا یَئونَه/یونانیان آناتولی غربی، سکا تیه تردریا/سکاهای آن سوی دریا، سکودرا/مقدونیه، ایونه تکه برا/یونانیان تراکیه یا تراس، پوتیا/شاخ افریقا، کوشیا/نوبی یا حبشه، مکیا، پارس، داسکیلیون.