لغت نامه دهخدا
ریع کردن. [رَ / رِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) افزون شدن و زیاد گشتن. ( ناظم الاطباء ). زیاد شدن غله. ( فرهنگ فارسی معین ).
ریع کردن. [رَ / رِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) افزون شدن و زیاد گشتن. ( ناظم الاطباء ). زیاد شدن غله. ( فرهنگ فارسی معین ).
(رَ. کَ دَ ) [ ع - فا. ] (مص ل. ) زیاد شدن غله.
( مصدر ) زیاد شدن غله.
افزون شدن و زیاد گشتن.
زیاد شدن غله.
💡 در ژانویه ۱۸۲۲ اِمای سیزده ساله و خواهرش فَنی توسط مادرشان برای گذراندن یک سال در مدرسه خانم میر در گرویل هاوس، در پدینگتون گرین، لندن که بعدها روستای نیمه شهری پدینگتون شد، برده شد. پس از آن اِما «یکی از نوازندگان پیانو در صحنه» بود، به حدی که در یک فرصت برای نواختن پیانو برای خانم الیزابت دعوت شد. بعد از آن موقع، اما شاگرد خواهران بزرگترش در بعضی موضوعها شد. بقیه عمر ش اما تلاش کرد با تمایلی در سریع کردن حرکتهای آرام