رشد

رشد به معنای افزایش و توسعه در ابعاد مختلف است که می‌تواند شامل جنبه‌های فیزیکی، ذهنی، اجتماعی و اقتصادی باشد. این واژه به طور کلی به فرآیند تغییر و تحول اشاره دارد که در آن یک فرد، گروه یا جامعه به سمت پیشرفت و بهبود حرکت می‌کند. در زمینه فیزیکی، این واژه معمولاً به افزایش قد و وزن اشاره دارد، در حالی که در زمینه‌های دیگر می‌تواند به معنای گسترش دانش، مهارت‌ها و تجربیات باشد.

رشد ذهنی به توسعه تفکر، خلاقیت و توانایی‌های شناختی اشاره دارد که اغلب در دوران کودکی و نوجوانی به وضوح مشاهده می‌شود، اما در هر سنی امکان‌پذیر است. از سوی دیگر، رشد اجتماعی به بهبود روابط بین فردی و توانایی برقراری ارتباط مؤثر با دیگران مربوط می‌شود. رشد اقتصادی نیز به افزایش تولید، درآمد و رفاه در یک کشور یا منطقه اشاره دارد و می‌تواند تأثیرات مثبت زیادی بر زندگی مردم داشته باشد.

لغت نامه دهخدا

رشد. [ رُ ] ( ع مص ) به راه شدن. ( از آنندراج ) ( غیاث اللغات ) ( از منتهی الارب ). هدایت شدن. ( از اقرب الموارد ). راه راست یافتن. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) ( ترجمان جرجانی چ دبیرسیاقی ص 52 ) ( مصادر اللغه زوزنی ). راه راست گرفتن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( یادداشت مؤلف ). || ( اِمص ) تمیز نیک و بد. استقامت بر راه حق و تصلب در آن. استقامت در طریق حق و قرار و پایداری در آن. رَشَد. رشاد. بسامانی. برهی. براهی. ( یادداشت مؤلف ). استقامت در راه حق با استواری در آن. ضدغی. ( از اقرب الموارد ). راست ایستادن در راه حق با ثبات و قرار. ( منتهی الارب ). || رستگاری. مقابل غی. خلاف گمراهی و نابسامانی و نابراهی. ( یادداشت مؤلف ).
- راه رشد؛ راه رستگاری. راه صلاح و صواب: راه رشد خود را بندید [ بوسهل ] و آن باد که در او شده بود از آنجا دور نشد و از تسحب و تبسط بازنایستاد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 334 ). باد تخت و ملک در سر برادر ما شده بود... و شب روز به نشاط مشغول شده. راه رشد بندید. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ج 74 ).
|| ( اِ مص )در تداول فارسی زبانان، رشد کردن. نمو کردن. بالا کردن. ( یادداشت مؤلف ). نشو و نما.
- امثال:
رشد زیادی مایه جوانمرگی است. ( امثال و حکم دهخدا ج 2 ص 868 ).
- حد رشد؛ حد تکامل. حد بلوغ. رسیدن به سنی که مسائل اجتماعی و امور زندگی و خیر و شر را بتوان تشخیص داد.
- رشد اجتماعی؛ تکامل اجتماعی. درک اجتماعی. ( یادداشت مؤلف ). فهم و درک مسائل اجتماعی.
- رشد سیاسی؛ تبحر و آگاهی در سیاست. ( یادداشت مؤلف ). درک و استنباط امور سیاسی. فهم سیاسی.
- رشد ملی؛ تکامل از حیث درک حقوق و وظایف ملی. فهم و درک مسائل ملی و میهنی. ( یادداشت مؤلف ).
- رشدیافته؛ تکامل یافته. ترقی کرده. ( یادداشت مؤلف ).
- || هدایت شده: جاه پدران رشیافته خود یافت. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 312 ).
|| در شرع رشد عبارت است از سلوک راه راست یعنی صلاح راه دین و اصلاح مال، کما قال اﷲ تعالی: ابتلوا الیتامی حتی اذا بلغوا النکاح فان آنستم منهم رشداً فادفعوا الیهم اموالهم. ( قرآن 6/4 ). ( آنندراج ). در فقه، حفظ مال. اختیار ملایم در تصرفات. ( یادداشت مؤلف ).
رشد. [ رَ ش َ ] ( ع اِ ) راه راست. ( دهار ) ( منتهی الارب ):
هر ضریری کز مسیحی سر کند
او جهودانه بماند از رشد.

فرهنگ معین

(رُ شْ ) [ ع. ] ۱ - (مص ل. ) به راه راست رفتن، هدایت شدن. ۲ - بالیدن، نمو کردن. ۳ - (اِمص. ) نمو، ترقی.
(رَ شَ ) [ ع. ] ۱ - (مص ل. ) هدایت داشتن، به راه راست شدن. ۲ - (اِمص. ) هدایت. مق. گمراهی، ضلال.

فرهنگ عمید

۱. به راه راست رفتن، از گمراهی درآمدن.
۲. پایداری و ایستادگی در راه راست.
۱. نمو، ترقی، بالیدگی.
۳. [قدیمی] به راه راست شدن، از گمراهی به راه آمدن.
۲. [قدیمی] پایداری و ایستادگی در راه راست.

فرهنگ فارسی

براه راست رفتن، ازگمراهی در آمدن، براه راست رفتن، ازگمراهی در آمدن، پایداری درراه
۱ - ( مصدر ) براه راست رفتن. ۲ - از گمراهی بیرون آمدن. ۳ - ( اسم ) هدایت رستگاری. ۴ - راستی. ۵ - پیروزی.
رشد بن سعد از روایت است

فرهنگستان زبان و ادب

{growth} [روان شناسی] مجموعه ای از دگرگونی های جسمی هر موجود به سوی بالیدگی

دانشنامه عمومی

رشد (دهانه). رشد یک دهانه برخوردی در ماه است.

دانشنامه آزاد فارسی

رشد (حقوق). (در مقابل سَفَه، به معنی نادانی، مانند حالت معلولین ذهنی)، رشد در قانون مدنی ایران تعریف نشده، اما غیر رشید مطابق مادۀ ۱۲۰۸ ق.م. «کسی است که تصرف او در اموال و حقوق مالی خود عقلایی نباشد». به کمک مفهوم مخالف این ماده می توان گفت رشد عبارت است از رسیدن انسان به سنّی که تصرفات او در اموال و حقوق مالی عقلایی باشد. شخص غیر رشید را سفیه نیز گویند. رشد، بعد از بلوغ است و تا قبل از رسیدن به سن بلوغ، رشد حاصل نمی شود. بنابراین ممکن است شخص بالغ باشد اما رشید نباشد، مانند مجنون یا سفیه که به ۱۸سالگی تمام رسیده، اما قوۀ تشخیص عقلی ندارد. ملاک رشد، برای معاملات ۱۸ سال تمام شمسی است که امارۀ رشد است و ملاک رشد برای ازدواج در پسران ۱۵ سال تمام شمسی و برای دختران ۱۳ سال تمام شمسی است. معاملات و تصرفات غیر رشید در اموال خود نافذ نیست، مگر با اجازۀ ولی یا قیم او، اعم از این که این اجازه قبلاً داده شده باشد یا بعد از انجام معامله یا تصرف. مع ذلک غیر رشید می تواند مانند صغیرِ ممیز تملک بلاعوض کند (مادۀ ۱۲۱۴ق.م.).
رشد (زیست شناسی). رشد (زیست شناسی)(growth)
در زیست شناسی، افزایش اندازه و توده، طی تکوین جاندار در دوره ای زمانی. رشد را غالباً برحسب افزایش زیست توده اندازه گیری می کنند. رشد با تقسیم یاخته ای میتوز و افزایش متعاقب اندازۀ یاخته ای و تمایز یاخته ها برای انجام اعمال ویژه همراه است. یاخته های خونی پستانداران و یاخته های ریشۀ گیاهان به این ترتیب رشد می کنند. همۀ جانداران رشد می کنند، هرچند آهنگ رشد آن ها طی زندگی تغییر می یابد. معمولاً رشد جاندار از منحنی S شکلی پیروی می کند که در آن، رشد ابتدا کُند، سپس سریع، و در انتهای حیات متوقف می شود. در دورۀ پیش از مرگ، رشد با سرعت گرفتن تباهی نسبت به جایگزینی یاخته های از دست رفته ممکن است منفی شود. در انسان، رشد در شروع بلوغ به مدت کوتاهی سریع است. رشد تحت تأثیر عوامل وراثتی است و اندازۀ نهایی و ظاهر جاندار را تعیین می کند. رشد به مقدار کافیِ آب و مواد غذایی (رژیم غذایی) و در گیاهان، به نور و دمای مناسبی که نرخ فتوسنتز را تعیین می کنند، بستگی دارد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اعداد فال اعداد استخاره کن استخاره کن فال پی ام سی فال پی ام سی فال تاروت فال تاروت