دیرپا

لغت نامه دهخدا

دیرپا. ( نف مرکب ) دیرپای. دائم و پاینده. که زود زائل نگردد. ( آنندراج ). پایدار. مداوم. بادوام.

فرهنگ عمید

دیرپاینده، پایدار، بادوام.

فرهنگ فارسی

دیرپای، دیرپاینده، پایدار، بادوام

فرهنگستان زبان و ادب

{persistent} [شیمی] ویژگی رادیکال هایی که در محلول های رقیق خنثی عمری چنددقیقه ای یا حتی بیشتر دارند

ویکی واژه

ویژگی رادیکال‌هایی که در محلول‌های رقیق خنثی عمری چنددقیقه‌ای یا حتی بیشتر دارند.

جمله سازی با دیرپا

پیکی نبرد زودتر این راه دیرپای از حال ما به حضرت زهرا خبر دریغ
بر دیرپای‌گیتی‌کاخش‌کند تحکم برگرد گرد گردون خنگش‌‌ زند شکر‌خند
آشفت روز بر من، از این رنج جان گزای بخشای بر من ای شبِ آرام ِدیرپای !
هم مبادش گرد بر دامن ز چرخ گرد گرد هم مبادش درد بر خاطر ز دیر دیرپای
بر بود من دلیل بس این چرخ‌ گردگرد بر ذات من‌ گواه بس این دیر دیرپا