خویشان

واژه «خویشان» جمع «خویش» است و به افرادی اشاره دارد که نسبت خانوادگی، خونی یا سببی با یکدیگر دارند. خویشان شامل والدین، فرزندان، خواهر و برادر، عمو، دایی، عمه، خاله و دیگر اعضای خانواده می‌شود. در زبان فارسی، این واژه نشان‌دهنده پیوندهای نزدیک انسانی و اجتماعی است و بار معنایی محبت، وابستگی و تعهد خانوادگی دارد.

در فرهنگ ایرانی و بسیاری فرهنگ‌های دیگر، خویشان نقش بسیار مهمی در زندگی فرد دارند. روابط خانوادگی و پیوندهای خویشاوندی، پشتیبان فرد در امور اقتصادی، اجتماعی و عاطفی محسوب می‌شوند. بسیاری از سنت‌ها و رسوم فرهنگی، مانند مراسم تولد، ازدواج و عزاداری، بر پایه ارتباط با خویشان شکل گرفته و استمرار این روابط در جامعه اهمیت ویژه‌ای دارد.

لغت نامه دهخدا

خویشان. [ خوی / خی ] ( اِ ) ج ِ خویش. اقارب. اقوام. منسوبان. ( ناظم الاطباء ). عشیرت. آل. ( یادداشت مؤلف ):
همی گفت صد مرد گردسوار
ز خویشان شاهی چنین نامدار.فردوسی.ز خویشان ارجاسب و افراسیاب
شده سند یکسر چو دریای آب.فردوسی.بنزدیک خویشان و فرزند من
ببینی همه خویش و پیوند من.فردوسی.ز پیوند و خویشان مبر هیچکس
سپاه آنکه من دادمت یار بس.فردوسی.نخست برادران... و پس خویشان و اولیاء حشم را سوگند دادند که تخت ملک را باشد. ( تاریخ بیهقی ).

فرهنگ فارسی

جمع خویش ارقاب

جمله سازی با خویشان

مرا پیوند خویشی بود با صبر و خرد لیکن دلم تا آشنای عشق شد بگسستم از خویشان
گذشتم از هجوم خویش و پیوند که از خویشان کسی بیگانه تر نیست
ز فرزند و خویشان وز دوستان و زآن شاه چون سرو در بوستان
هرکشان دید او از ایشان است نیست بیگانه بل ز خویشان است