خودفروشی

به معنی عمل خودفروش

خودفروشی به معنای فدای هویت، اصول و ارزش‌های فردی به خاطر منافع مادی، اجتماعی یا عاطفی است. این عمل می‌تواند در زمینه‌های مختلفی از جمله روابط انسانی، شغل، یا در مواجهه با فشارهای اجتماعی و فرهنگی مشاهده شود. فردی که خودفروشی می‌کند، ممکن است به دلیل نیاز به پذیرش، ترس از تنهایی یا فشارهای اقتصادی، به رفتاری دست بزند که با هویت واقعی‌اش در تضاد است.

به معنی خودنمایی

خودفروشی به معنای تلاش برای جلب توجه و تحسین دیگران از طریق نمایش و بیان ویژگی‌های مثبت خود است. این عمل ممکن است به شکل خودستایی، کبرنمایی یا لاف زدن درباره توانایی‌ها و موفقیت‌های فردی بروز کند. افرادی که به خودنمایی می‌پردازند، ممکن است از این روش به عنوان راهی برای افزایش اعتماد به نفس یا به دست آوردن اعتبار اجتماعی استفاده کنند.

لغت نامه دهخدا

خودفروشی. [ خوَدْ / خُدْ ف ُ ] ( حامص مرکب ) خودنمایی. کبرنمایی. خودستایی. لاف زنندگی درباره خود:
رها کن جنس هستی را بترک خودفروشی کن.سلمان ساوجی.این جا تن ضعیف و دل خسته می خرند
بازار خودفروشی از آنسوی دیگر است.حافظ.بر بساط نکته دانان خودفروشی شرط نیست
یا سخن دانسته گو ای مرد عاقل یا خموش.حافظ.بغیر از زیان نیست در خودفروشی
اگر سود خواهی ببند این دکان را.صائب.|| فحشا، چه در آن فاحشه خود را بمعرض فروش دیگران می گذارد.

فرهنگ عمید

۱. خودفروش بودن، عمل خودفروش: بر بساط نکته دانان خودفروشی شرط نیست / یا سخن دانسته گو ای مرد بخرد یا خموش (حافظ: ۵۷۸ ).
۲. خودنمایی، خودستایی، لاف زنی.

فرهنگ فارسی

عمل خود فروش
خود نمایی کبر نمایی

جملاتی از کلمه خودفروشی

نیست در تعریف خود، جز قیمت خود کاستن خودفروشی سر بسر از مایه نقصان کردن است
خودفروشی پیشه من نیست چون بیمایگان نیستم افسرده‌دل از سردی بازار خویش
گرچه نستانی به هیچم بر سر بازار وصل خودفروشی بین که می گویم خریدارم تویی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم