در کلمات مرکب آلای به عنوان مخفف کلمه «آلاینده» به کار میرود و منظور چیزی است که موجب آلودگی یا ناپاکی شود. به عنوان مثال در کلمه مرکب «دهان آلای» منظور چیزی است که باعث آلودگی یا ناپاکی دهان میشود. در معنای تاریخی و ادبی، این کلمه به معنای هر گروه از سپاه که دارای علامت و پرچم ویژهای است به کار رفته است. در این معنا، آلای به مجاز به معنی پرچم یا عَلَم است که نماد و نشانه گروه یا دستهای در میدان جنگ یا اجتماع بوده است.
آلای
لغت نامه دهخدا
نیست بر من روزه در بیماری دل زآن مرا
روزه باطل میکند اشک دهان آلای من.خاقانی.لبش گاهی بخواهش لقمه آلای
ولی در زیر لب لخت جگرخای.طالب آملی.
الای. [ اَ ] ( ترکی، اِ ) اسباب. تشریفات. شکوه. ( دزی ).
- الای جاوش؛ مأمور دولتی که کار او رساندن پیغامها و اعلان جنگ است. ( دزی ).
- الای مدافع؛ زد و خورد. ( دزی ).
- امیر الای؛ کلنل. سرهنگ. ( دزی ).
- بالالای؛ با شکوه تمام. با تشریفات. ( دزی ).
فرهنگ فارسی
نعمت ها، نیکویی ها، جمع الی
این کلمه ترکی است بمعنی اسباب تریشفات.
فرهنگ اسم ها
معنی: ماه ایل، زیباروی ایل
دانشنامه آزاد فارسی
آلای. آلای (Alay)
رشته کوهی به طول ۲۴۰ کیلومتر، در شمالی ترین قسمت پامیر. از شرق به غرب، میان جنوب غربی قرقیزستانو استان بدخشان در تاجیکستان امتداد دارد. بلندترین قلۀ آن ۷,۱۳۴ متر است. درۀ پهناور آلای در شمال و دره های موکسوو مارکانسودر جنوب آن واقع است.
ویکی واژه
آلای: هر گروه از سپاه که دارای علامت و عَلَم ویژهای است، و به مجاز پرچم، عَلَم.
جملاتی از کلمه آلای
میالا گر توانی دست ازین آلایش گیتی کهدنیاسنگ استنجاست و آلوده است شیطانش
شعر تر بر خسان چه پیمایی؟ آب کوثر به گل چه آلایی؟
این رودخانه زیبا و پرآب در نزدیکی روستای به همین نام و در مرز پیرانشهر با سردشت باشد و دامنههای آن اغلب جنگلی بوده و تفرجگاه زیبای پردانان بر روی آن قرار دارد. آب این رودخانه بسیار گوارا و سالم وتمیز بوده و تا به رود زاب میریزد پساب هیچ روستایی بدان وارد نمیشود. مجتمع پرورش ماهی قزل آلای بزرگی بر روی آن احداث شده است.
در کنار آلودگی هوا باید به آلودگی صوتی نیز به عنوان یکی از مهمترین آلایندههای زیستمحیطی ناشی از وسایل نقلیه در شهرهای بزرگ ایران اشاره داشت. به جز تهران میزان آلودگی هو ای شهرهای اهواز، اراک، تبریز، مشهد، شیراز، کرج و اصفهان نیز مورد توجه خاص قرار دارد.
تیرشهگفتا عقابی تیز پرّم کآمدست آشیان مرگ منقار شرنگ آلای من