آلا

اسم دخترانه آلا نامی کوتاه، شیرین و پرمعنا با ریشه‌های پهلوی و عربی است که معانی سرخ (سرخ کم‌رنگ)، نعمت‌ها و نیکی‌ها را در بر دارد. این نام نمادی از زیبایی، برکت و اخلاق نیکو است و انتخاب آن می‌تواند آرزوی داشتن زندگی‌ای زیبا، پر از خیر و برکت و با شخصیت خوش‌رفتار برای دختر باشد.

معانی اسم 

سرخ یا سرخ کم رنگ: در زبان پهلوی، که یکی از زبان‌های باستانی ایرانی است، آلا به رنگی اشاره دارد که سرخ کم‌رنگ و لطیف است. این رنگ نمادی از طراوت، زندگی و زیبایی محسوب می‌شود. رنگ سرخ در فرهنگ‌های مختلف جهان به عنوان نمادی از انرژی، عشق، و حیات شناخته شده است و وقتی این رنگ به صورت کم‌رنگ و ملایم باشد، بیانگر لطافت، ظرافت و زیبایی‌های ظریف است.

نعمت‌ها: در ریشه عربی، آلا به معنای نعمت‌ها و بخشش‌های الهی است. این معنا شامل مجموعه‌ای از خیرها، برکات و الطاف است که به فرد داده می‌شود و نمادی از فضل و رحمت خداوندی به شمار می‌رود.

نیکی‌ها: این معنا به صفات خوب، اخلاق نیکو و رفتار پسندیده اشاره دارد که باعث محبوبیت فرد در میان اطرافیان و جامعه می‌شود. نیکی‌ها شامل ویژگی‌هایی مانند مهربانی، صداقت، وفاداری و احترام به دیگران است.

ویژگی‌ها و تاثیرات نام  بر شخصیت

افرادی که نام آلا را دارند، با ویژگی‌هایی مانند لطافت، زیبایی، خوش‌بینی، اخلاق نیکو و برخورداری از نعمات زندگی شناخته می‌شوند. این نام می‌تواند حس آرامش، انرژی مثبت و احترام را در فرد و اطرافیانش ایجاد کند.

لغت نامه دهخدا

( آلا ) آلا. ( فرانسوی، حرف اضافه ) در کلماتی که از فرانسه در زبان ما داخل شده چون و مانند و مطابق باشد، چون: آلافرانک، آلانگله، آلاتورک، آلاگارسن و آلامد. لیکن دو کلمه آلاپلنگی به معنی منقش بخالهای درشت و آلابلبلی به معنی جای رفیع و بلند ( چون آشیان بلبل ) در زبان فارسی هست که در صورت و معنی عین «آلا»ی سابق الذکر است و از این رو محتمل است که کلمه آلا در این دو زبان مشترک باشد.
آلا. ( ص ) آل. سرخ نیمرنگ. پشت گلی. و در فرهنگها بیت ذیل برای این معنی شاهد آمده است، لیکن صریح در مدعا نیست: 
چو چشم ابر شد آلا و روی گل ناری 
در آبگون قدح افکن شراب گلناری.منصور شیرازی.|| ( اِ ) پروا. ( تحفةالاحباب اوبهی ).
آلا. ( اِخ ) نام یکی از آبادیهای سقزکردستان و نام پیشین آن «ایلو» است. ( فرهنگستان ).
الا. [ اَ ] ( ع صوت ) و آن بر پنج وجه است:1- تنبیه و در این صورت بر تحقق مابعد خود دلالت کندو بر دو جمله درآید: الا انهم هم السفهاء.( قرآن 13/2 ). و نحویان آن را حرف استفتاح خوانند.
2- توبیخ و انکار:
الا طعان الا فرسان عادیة
الا تجشؤکم حول التنانیر.
3- تمنّی: 
الا عمر ولی مستطاع رجوعه 
فیرأب ما أثأت ید الغفلات.
4 - استفهام از نفی: 
الا اصطبار لسلمی ام لها جلد
اذا الاقی الذی لاقاه امثالی.
و این سه قسم اخیر مختص به جمل اسمیه است.
5 - عرض و تحضیض و معنی آن طلب چیزی است لیکن عرض طلب به نرمی و مدارا است و تحضیض طلب به ابرام و تحریک است و این قسم مخصوص جمله فعلیه بود: الاتحبون ان یغفر اﷲ لکم. ( قرآن 22/24 ) ( از مغنی ). و رجوع به اقرب الموارد و منتهی الارب شود. مؤلف غیاث آرد: بمعنی بدان و آگاه باش. در این صورت حرف تنبیه است و صاحب نهج الادب ذیل حروف تنبیه آرد: لفظ عربی است بمعنی بدان و آگاه باش و در این صورت حرف است. همچنین است در کنز و شروح نصاب. و مؤلف قوانین دستگیری گوید: در فارسی بمقام تعجب استعمال کنند. سعدی فرماید: 
الا ای خردمند فرخنده خو
هنرمند نشنیده ام عیب جو.
یعنی دانا و آگاه باش ای عقلمند نیک خصلت. در حل لغات الشعرا آمده: الا حرف تنبیه است که دلالت بر تحقیق مابعد کند و معنی وی بدان و آگاه باش... ( از نهج الادب ص 570 ).
الا. [ اَ ] ( صوت ) کلمه خطاب است یعنی ای و به عربی یا گویند. ( برهان ). در فارسی... کلمه خطاب است بمعنی ای. ( غیاث از برهان ). و صاحب نهج الادب آرد: و بعضی گویند: «الا» از هلا، که بمعنی مذکور ( تنبیه ) است در فارسی مستفاد میشود که این نیز فارسی بود ودوم مبدل اول، یا بالعکس «الا» مشترک است در عربی و فارسی و «هلا» فارسی الاصل است و این محل نظر است چرا که سبب قرب تلفظ احتمال نمیشود که یک لغت باشد چنانکه ای ندائیه که به فتح، عربی است و به کسر فارسی. آری «الا» احتمال تعریب دارد و میتواند که متوافق باشد در عربی و فارسی چنان که صاحب قاموس بدان قائل شده است و در فارسی به «ها» بدل شده هلا گویند. ( از نهج الادب ص 571 ). این کلمه در اشعار فارسی بمعنی ندا و تنبه آمده است و در بسیاری موارد پس از آن کلمه «ای » آمده است و معنی آگاه باش، هان، بدان میدهد:

فرهنگ معین

( آلا ) (ص. ) سرخ، سرخ نیمرنگ.
(اِ لّ ) [ ع. ] (ق. ) ۱ - دلالت بر استثنا کند: مگر، بجز. ۲ - جز، بدون. ۳ - فقط، منحصراً.،~ و بلّ ا بدون برو و برگرد، بی چون و چرا.
( اَ ) [ ع. ] (شب جم. )حرف تنبیه است، بدان و آگاه باش ! هان !.

فرهنگ عمید

( آلا ) نعمت ها، نیکویی ها.
۱. آلودن
۲. آلاینده (در ترکیب با کلمۀ دیگر ): خوی آلا، دهان آلا.
مگر، جز.
برای خطاب و تنبیه به کار می رود، ای، هی، هان، بدان و آگاه باش: الا ای هنرمند پاکیزه خوی / هنرمند نشنیده ام عیب جوی (سعدی۱: ۳۷ ).

فرهنگ فارسی

( آلا ) یکی از آبادیهای بخش سقز در کردستان
( اسم ) جمع الی الی والی نعمتها نیکیها نیکوییها.
مانند سرخ نیم رنگ
حرف خطاب وتنبیه بمعنی ای، هی، هان، بدان و آگاه باش، حرف استثنائ به معنی مگر، جز، آل، سرخ کم رنگ، پشت گلی
درختیست تلخ. رجوع به الا شود.

فرهنگ اسم ها

اسم: آلا (دختر، پسر) (پهلوی، عربی) (تلفظ: ālā) (فارسی: آلا) (انگلیسی: ala)
معنی: سرخ، سرخ کم رنگ، نعمتها، نیکیها

دانشنامه عمومی

آلا (داغستان). آلا ( به لاتین: Ala ) یک منطقهٔ مسکونی در روسیه است که در داغستان واقع شده است.
الا (سری لانکا). الا ( به لاتین: Ella ) یک منطقهٔ مسکونی در سری لانکا است که در ناحیه بادولا واقع شده است. الا ۴۴٬۷۶۳ نفر جمعیت دارد و ۱٬۰۴۱ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اِلاّ، لفظ دلالت کننده بر یکی از سه معنای وصفی، استثنایی و حصری است.
«الاّ» بر سه نوع است:۱. «الاّ» ی وصفی: و آن در موردی است که برای ماقبل خودش صفت واقع می شود؛ در این حالت، الاّ همیشه به معنای «غیر» استعمال می گردد. از این «الا» در مفهوم حصر و استثنا بحث نمی شود؛۲. «الاِّ» ی استثنایی: که بر اخراج « مستثنی منه » از شمول حکم « مستثنی » دلالت می کند؛۳. «الاّ» ی حصری: به معنای «الا» یی است که در کلام منفی و بعد از ادات نفی آورده می شود و افاده حصر می نماید؛ این «الاّ» در واقع، به قسم دوم بر می گردد.
← الا ی استثناییه در اصول
۱. ↑ خویی، ابوالقاسم، محاضرات فی اصول الفقه، ج۵، ص۱۴۰.
فرهنگ نامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، ص۲۳۵، برگرفته از مقاله «الا».
...
[ویکی الکتاب] معنی إِلًّا: خویشاوندی
معنی إِلَّا: مگر
معنی أَلَا: آگاه باشید
معنی أَلاََّ: که نه-که نیست
معنی إِلَّا تَنفِرُواْ: اگر با شتاب خارج نشوید- اگر کوچ نکنید( در اصل "إن لا تنفروا" بوده که ادغام شده است.از " نفر" به معنای کوچ کردن با شتاب (شبیه گریختن)به سوی هدفی است که مورد نظر باشد، و اصل این کلمه به معنای فزع (ترس و هراس)بوده )
معنی عَلَا: برتری جست
معنی لَّا نَعْبُدَ: که نپرستیم(در عبارت "أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا ﭐللَّهَ "آخرش به دلیل "أن" ناصبه منصوب شده که البته نون "أن"هم با ادغام یرملون حذف شده است)
معنی دُمْتَ: ادامه دادی (در جمله "إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَیْهِ قَائِماً " مگر اینکه بالای سرشان بایستی)
معنی تَکُنْ: می شود (در جمله "إِلَّا تَفْعَلُوهُ تَکُن فِتْنَةٌ "جزمش به دلیل جواب شرط بودن است )
معنی یَتَّخِذُونَکَ: تو را می گیرند (إِن یَتَّخِذُونَکَ إِلَّا هُزُواً: جز به مسخره ات نمیگیرند)
معنی یَعِدُ: وعده می دهد (در ترکیب "إن" و"إلّا" فعل بعد از "إن" منفی ترجمه می شود مانند:"إِن یَعِدُ ﭐلظَّالِمُونَ بَعْضُهُم بَعْضاً إِلَّا غُرُوراً": بلکه ستمکاران یکدیگر را جز از روی فریب وعده نمیدهند. از طرفی چون جمله با فعل شروع شده است فعل مفرد آورده شده اس...
تکرار در قرآن: ۷۰۳(بار)

ویکی واژه

(قدیم): نعمت‌ها. در آلا و نعمای آفریدگار اندیشه کن. «عنصرالمعالی»
بن مضارع آلودن. آلا و آل هر دو در زبان بهاری به معنی بگیر بوده، اما آل به معنی ایل و تبار نیز هست.
سرخ، سرخ نیمرنگ.

جملاتی از کلمه آلا

به آن صانع که از نور آفریدت ز هر آلایشی دور آفریدت
گر پا کدلی بترس از آلایش نفس کالوده شوی و سخت آلوده شوی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نخود فال نخود فال پی ام سی فال پی ام سی فال کارت فال کارت فال لنورماند فال لنورماند