آذینه

لغت نامه دهخدا

( آذینه ) آذینه. [ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) آدینه.
اذینه. [ اُ ذَ ن َ ] ( ع اِ مصغر ) مصغر اُذُن. گوش خرد. گوشک.
اذینه. [ اُ ذَ ن َ ] ( اِخ )وادیی است از وادیهای جهت قبلیة. ( معجم البلدان ).
اذینه. [ اُ ذَن َ ] ( اِخ ) ابن سمیدع. نام یکی از ملوک عمالقه شوهرزنوبیا ( یا زینب ) و او در اواسط مائه سوم حکمران تدمر بود. و با مدد رومیان دو بار بر سپاهیان شاپور ذوالأکتاف غالب آمد و سپس به تحریک زن خویش زنوبیا به رومیان اعلان جنگ کرد و هم باز به تفتین زنوبیا بدست پسر یا خال او بقتل رسید. ( از قاموس الأعلام ترکی ).

فرهنگ فارسی

گوش خرد

ویکی واژه

(گاهشماری): آدینه، جمعه.
مترداف کمه، کمِت هست در زبان فارسی، که همراه با علامت سؤال یا پرسشی است. آزینه. آذینه گَنهَ گَتِرِم؟ کمِته باز هم بیارم؟

جمله سازی با آذینه

خراسان سر به سر آذین ببستند پری رویان بر آذینها نشستند
چهل فرسنگ آذینها ببستند همه جایی به می خوردن نشستند
سه مه آذینها بسته بماندند وزیشان روز و شب گوهر فشاندند
به مرو اندر هزار آذین ببستند پری رویان بر آذینها نشستند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال ارمنی فال ارمنی فال ابجد فال ابجد فال اوراکل فال اوراکل