ویکی واژه
(مجاز): وسیله معاش و روزی. یک مشت زمین و آب و علف... دارند. «صادق هدایت»
(مجاز): وسیله معاش و روزی. یک مشت زمین و آب و علف... دارند. «صادق هدایت»
💡 ز آخور دور شو، گر خرشوی، خرگور شو، باری، که نه آب و علف خواهی و نه جل، نه رسن بینی
💡 گرچه بد معلوم از اول کان بهایم سیرتان صورتی بودند و بد مقصودشان آب و علف
💡 به جایی گزین رزمگاه استوار به آب و علف راه نزدیک وخوار
💡 تا چند به غفلت کنی این آب و علف صرف؟ سرمایه مشک است درین دشت گیاهی
💡 مگر یک سال نوبت هَری بود، به فصلِ بهار به بادغِیس بود، که بادغِیس خرّمترین چراخوارهای خراسان و عراق است. قریبِ هزار ناو هست پر آب و علف، که هر یکی لشکری را تمام باشد.
💡 عیش سازان و شراب و لب کشت چشم عارف نه بر آب و علف است