واژه بکر به معنای استفادهنشده، نو و تازه، همچنین به معنای غیرمحصن و دوشیزه به کار میرود. در زمینه حج، از بکر به معنای نخست سخن گفته شده است. سنگریزههایی که در رمی جمره استفاده میشوند، باید بکر باشند؛ به این معنا که در رمی قبلاً استفاده نشده باشند. امام خمینی در کتاب تحریرالوسیله بیان میکند که برای رمی با حصی، لازم است که این ریگها بکر باشند، حتی اگر در سالهای گذشته از آنها استفاده نشده باشد. در معنای دوم بکر، در مورد حدود نیز اشاره شده است. بر اساس نظر مشهور، مجازات مرد زناکار غیرمحصن شامل صد تازیانه، تراشیدن سر و تبعید است. برخی مجازات تبعید را مختص مردی میدانند که همسر دارد اما هنوز با او آمیزش نکرده است. برخی دیگر بر این باورند که اختلاف نظر در مفهوم بکر در روایات ناشی از این است که آیا منظور از آن، غیرمحصن است؛ به این معنا که هیچ زنی نداشته باشد، یا اینکه همسر دائمی یا کنیز داشته باشد اما با او آمیزش نکرده باشد، یا اینکه بهطور خاص به مردی اشاره دارد که با همسرش آمیزش نکرده است. امام خمینی در این زمینه معتقد است که: جلد و تغریب و جزّ حدّ بکر به شمار میآیند و او بهطور خاص مردی است که ازدواج کرده اما با همسرش دخول نکرده است.

بكر
لغت نامه دهخدا
بکر. [ ب َ ] ( ع ضمیرمبهم ) مأخوذ از تازی، کلمه مبهم است: عمر وزید و بکر مانند فلان و فلان. فلان و بهمان:
گفت آری گر وفا بینم نه مکر
مکرها بس دیده ام از زید و بکر.مولوی.تا زاهد عمر و بکر و زیدی
اخلاص طلب مکن که شیدی.( گلستان ).
بکر. [ ب ِ ] ( ع ص، اِ ) دوشیزه، یقع علی الرجل و المراءة. ج، ابکار. ( منتهی الارب ). دوشیزه، در مرد و زن هر دو گویند. ج، ابکار. ( ناظم الاطباء ). دوشیزه. ( غیاث ) ( مهذب الاسماء ). عذراء. مرد و زنی که هنوز همخوابگی نکرده باشند. || زن و ناقه که یک شکم بیش نزاده باشد. || اول هر چیز. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || کودک جوان، و منه الحدیث: لاتعلموا ابکار اولادکم کتب النصاری. || هر کار نوپیدا که مانند آن پیشتر نشده باشد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). هر کاری که مانند آن پیشترنشده باشد. ( غیاث ). || گاو ماده که هنوز باردار نشده باشد. گاو ماده جوان. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). جوان گاو. ( ترجمان علامه جرجانی ص 27 ). گاو جوانه. ( مهذب الاسماء ). || بچه ناقه. ( تاریخ قم ص 177 ). اشتر جوان. ( مهذب الاسماء ). || ابر بسیارباران. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || فرزند نخستین مادر و پدر که پس از وی هنوز دیگر نزاده باشد، یستوی فیه المذکر و المؤنث. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از مهذب الاسماء ). || درخت انگور که پیش از این بار نیاورده باشد. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. باکره، دوشیزه.
۳. (قید ) [قدیمی] در حال دوشیزگی.
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱- دختر دوشیزه. ۲- تازه دست ناخورده نو آیین. ۳- اندیشه و تصوری که پیشتر در ذهن کسی خطور نکرده باشد. جمع: بکران. یا اندیش. بکر. یا بکر پوشیده روی. شراب انگوری که هنوز در خم بود و کسی از آن نخورده باشد بکر مشاط. خزان. یا فکر بکر. اندیشه ای که پیش از این در ذهن کسی خطور نکرده باشد. یا کار بکر. کار نو که کسی پیشتر بدان اقدام نکرده باشد. یا مضمون بکر. مضمونی که پیش از این کسی نگفته باشد. یا موضوع بکر. موضوعی که قبلا مورد بحث قرار نگرفته باشد.
ده از دهستان کوهستان بخش داراب شهرستان فسا ٠ آب از چشمه ٠ محصول: انجیر مویز گل سرخ گردو انگور زغال لبنیات شغل: باغداری گله داری و قالی بافی ٠
دانشنامه عمومی
بکر (مجموعه تلویزیونی). بکر ( به انگلیسی: Becker ) یک مجموعه تلویزیونی کمدی موقعیت آمریکایی، با هنرنمایی تد دنسن است که در سال های ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۴ از شبکه سی بی اس پخش می شد.
سریال در مورد یه دکتر یا پزشک خانواده که دفتر کارش توی یه محله پایین و فقیر هست. این دکتر که اسمش «بکر» هست، آدم بداخلاق و بدعنق و بدقلق و کم صبری است و دائم به همه چی ایراد می گیرد و غر می زند. کلا هم ۲ تا دوست دارد یکی از آن ها که یه دختره که یه کافه قدیمی رو اداره می کند و بکر صبحانه و ناهارش رو اونجا می خورد دوست دیگرش هم یه مرد نابینا هست که بغل همون کافه، دکه روزنامه فروشی دارد هرروز صبح بکر به این کافه می رود، قهوه می خورد و سیگارش رو می کشد بعد می رود سرکار. سریال حوادث اطراف این فرد رو نشان می دهد و نظریات «بکر» و غر زدنهاش و برخوردش با موضوعات مختلف رو بیان میکنه.
دانشنامه اسلامی
تکرار در قرآن: ۱۲(بار)ریشه کلمه:
ریشه_عشو
راغب در مفردات گوید: اصل این کلمه بکرة (به ضمّ اوّل) است به معنی اوّل روز و چون کسی اوّل روز خارج شود گویند: «بَکَرَ فلان» و به حیوانی که نزائیده بِکر گویند زیرا نزائیدن اوّل است و زائیدن مرحله دوّم، به دوشیزه بِکر گویند چون این حالت پیش از ثَیِّب بودن است. نه پیر است که زمان زندگیش گذشته باشد و نه نزائیده است، میان سنّ است. و اگر فارض به معنی گاو پیر باشد چنانکه راغب گوید بکر هم به معنی جوان است یعنی: گاوی است نه پیر و نه جوان. جمع بکر ابکار است مثل: ما آنها را به طرز مخصوصی آفریده و آنها را دوشیزهگان کردهایم. شاید مراد از «اَنْشأنا هُنَّ اِنشاءً» آن است که حوریان به طور ولادت به وجود نیامدهاند و نیز ساختمان وجود آنها طوری است که تغییر و پیری و سایر عوارض زنان به آنان راه ندارد. از ظاهر آیه استفاده میشود و در حدیث نیز آمده که حوریان بهشتی همیشه دوشیزهاند. بُکره(به ضمّ اوّل) چنانکه گذشت به معنی اوّل روز است مثل، پروردگارت را از اوّل و آخر روز یاد کن. در اقرب الموارد گوید: ابکار (به کسر اوّل) مصدر افعال و نیز بامداد است، و آن از اوّل طلوع فجر تا ارتفاع آفتاب میباشد. بیضاوی نیز از اوّل طلوع فجر تا ارتفاع آفتاب تا ارتفاع آن گفته است. علی هذا، ابکار اسم مصدر است چنانکه قاموس تصریح میکند.، آیه شریفه درباره اهل بهشت است و ظاهرش آن است که در بهشت بامداد و شام هست اهل تفسیر چون به عدم وجود صبح و شام در بهشت یقین کردهاند درباره آیه اقوال مختلف اظهار نمودهاند. فخر رازی در یکی از دو قولش گفته: مراد دوام و عدم انقطاع روزی است یعنی رزق آنها همیشگی است. المیزان فرماید: ظاهراً مراد توالی و عدم انقطاع است. طبرسی به نقل از مفسّرین و طبری و مراغی مصری گفتهاند: مراد فاصله دو غذاست به معنی چنان که در دنیا میان دو غذا فاصله میدادند به همان فاصله در بهشت است اگر گویند: در آیه دیگر آمده، در آن آفتاب و سردی نمیبینند. گوئیم: آیه به صدد بیان نبودن گرما و سرما در بهشت است و این منافی با وجود صباح و مساء نیست در صافی از حضرت صادق «علیه السلام» نقل شده مردی به او از دردها و تخمه شکایت کرد امام فرمود: صبح و شام بخور و میان این دو چیزی نخور زیرا آن مفسد بدن است، نشنیدهای که خدا فرموده: «لَهُمْ رِزْقُهُمْ فیها بُکْرَة وَ عَشیّاً» این روایت هم به ظاهر مفید همان مطلب است که از آیه، استظهار کردیم. با همه این، آیه قابل دقّت و تأمّل است. بَّکة:، اوّلین خانهای که برای مردم وضع شده همان است که در بکّه است. بَکّ در لغت به معنی ازدحام است و بّکه ازدحام است بنابراین چون محلّ بیت و اطراف آن، محل ازدحام برای طواف و استلام و نماز و دعاست، به آن بّکه گفته شده و آن به معنی وصف است نه عَلَم محلّ و اگر جای دیگر هم محلّ ازدحام باشد مثل جمرات منی به آنها هم بّکه گفته میشود. در المیزان فرموده: مراد از بّکه زمین کعبه است به واسطه ازدحام مردم، بّکه نامیده شده است. طبرسی از امام باقر «علیه السلام» نقل کرده که بّکه مسجدالحرام است و مکّه تمام حرم. و این مؤید مطلب فوق است زیرا مسجد الحرام محل ازدحام است. و گویند: مراد از بّکه، مکّه است میم آن به باء قلب شده است. محلّ کعبه و محلّ طواف و غیره نیز گفتهاند.
[ویکی فقه] بکر (ابهام زدایی). واژه بکر ممکن است در معانی ذیل به کار رفته و یا اسم برای اشخاص ذیل باشد: • بکر(شتر جوان)، به فتح باء و سکون کاف استفاده شده در معنای شتر جوان• بکر (استعمال نشده)، به کسر باء و سکون کاف در معانی استعمال نشده (تازه و نو)• باکره، غیرمحصن و نیز دوشیزه (باکره)• اتحادیه بکر بن وائل، نام اتحادیه ای قدیمی متشکل از قبایل عربِ مرکز، مشرق، و پس از آن ها اعراب شمال جزیرة العرب • بکر بن حی تیمی، بکر پسر حَیّ تیمی شهید والامقام پیکار عاشورا، از قبیله بنی تیم الله بن ثعلبه• بکر بن عبدالله مزنی بصری، مکنّی به ابوعبدالله، محدث و فقیه قرن اول و دوم• بکر بن علی، یکی از فرزندان امام علی (علیه السلام)• بکر بن محمد، بَکْرِ بْن ِ مُحَمَّدِ بْن ِ عَلاءِ قُشِیْری، ابوالفضل ربیع الاول ۴۴/ ژوئیه ۵۵، فقیه و قاضی مالکی مصر
...
[ویکی فقه] بکر (استعمال نشده). بکر به معنای استعمال نشده، نو و تازه، همچنین در معنای غیر محصن و نیز در معنای دوشیزه (باکره) به کار می رود.
از بکر به معنای نخست (استعمال نشده، نو و تازه)، در باب حج، سخن رفته است.
حکم بکر در معنای اول
سنگ ریزه ای که در رمی جمره، به کار می رود باید بکر باشد؛ بدین معنا که در رمی، استفاده نشده باشد.
کاربرد فقهی معنای دوم بکر
از بکر به معنای دوم (غیرمحصن)، در باب حدود، یاد شده است.
حکم بکر در معنای دوم
...
[ویکی فقه] بکر(شتر جوان). بَکْر به معنای شتر جوان است.این عنوان، در باب حج به کار رفته است.
محرم اگر تخم شتر مرغ را بشکند در صورتی که جوجه ی زنده، درون آن باشد و بر اثر شکسته شدن تخم بمیرد بنابر مشهور باید به عدد هر تخم شکسته، یک شتر جوان به عنوان کفاره بپردازد.
ویکی واژه
تازه، دست نخورده.
اندیشه نو.