ابول

ابول واژه‌ای عربی است که در زبان فارسی نیز با حفظ ریشه و معانی اصلی خود به کار رفته است. این واژه در متون کهن و فرهنگ‌نامه‌های معتبر با تلفظ‌های مختلف و معانی متعدد ثبت شده است. از جمله، در صورت تلفظ به شکل اَبوَل به معنای شاشنده‌تر به کار رفته و در ترکیب اَبوَل مِن کَلب به عنوان کنایه‌ای از این معنا استفاده می‌شود. در نقش مصدری و با تلفظ اُبول، این کلمه بر معانی گوناگونی از قبیل بالا کشیدن و قد کشیدن گیاه تا حدی که شتر بتواند آن را بچرد، دلالت دارد. همچنین، به معنای بسنده کردن شتر به گیاهِ تَر و بی‌نیاز شدن از آب، و نیز بازایستادن مرد از همخوابگی با همسرش به کار رفته است. علاوه بر این، مفاهیمی چون پارسا شدن و رها کردن شتر برای چرا بدون حضور ساربان و گم یا وحشت‌زده شدن آن را نیز در بر می‌گیرد. در اسم بودن، ابول به گروه و گله‌ای از پرندگان، مجموعه‌ای از اسبان یا دسته‌ای از شتران اشاره دارد و بر توالی و پی در پی آمدن آنان دلالت می‌کند. جمع این کلمه در این معنا، ابابیل است که در زبان فارسی نیز به دلیل اشاره قرآنی به پرندگان ابابیل، شناخته‌شده می‌باشد.

لغت نامه دهخدا

ابول. [ اَ وَ ] ( ع ن تف ) شاشنده تر: اَبوَل من کلب.
ابول. [ اُ ] ( ع مص ) بالا کشیدن و دراز شدن گیاه بآن حدّ که شتر تواند چرید. || بعلف بسنده کردن شتر از آب. بسنده کردن ستور بگیاه تر از آب. ( تاج المصادر بیهقی ). || بازایستادن مرد از آرمیدن با زن خویش. || پارسا شدن. || گذاشته شدن اشتر بچرا بی ساربان و غائب شدن یا وحشت نمودن شترها.
ابول. [ اُ ] ( ع اِ ) گله یا گروهی از پرندگان. || گروهی از اسبان. || گروهی اشتران. || پی درپی آینده از ایشان. ج، ابابیل.

فرهنگ فارسی

( اسم ) یکی از گوشه های ماهور
گله یا گروهی از پرندگان گروهی از اسبان گروهی اشتران

ویکی واژه

پیشوند برخی اسامی و القاب ایرانی- اسلامی، مانند ابوالحسن، ابوالقاسم‌ یا ابوالهول. ابول ممکن است از دو جزء اَ - بؤل شکل گرفته باشد، همچنین معنای اوّل نیز برای آن قابل تصور است، مانند ابوالقاسم که ممکن است اوّل قِسم بوده یا ابوالهول که به نظر اوّل حول یا حول عظیم است.

جمله سازی با ابول

ارتباط بیولوژیک قارچ‌ها نشان می‌دهد که بدون ارتباطات میسلیایی متابولیسم بین عصبی باکتری‌های گیاهی قارچ‌ها و سلول‌های ریشه گیاه نمی‌توان تغذیه گیاهان را ساماندهی کرد.