اجباراً
فرهنگ معین
فرهنگ فارسی
ویکی واژه
به ستم و زور.
جمله سازی با اجباراً
محدودیتهای مسافرتی که او را اجباراً به کنج دفتر کارش فرستاده بود باعث شد تا او با انرژی و پشتکاری باور نکردنی ای به پنج زبان اصلی که تسلط کامل داشت، به نوشتن بپردازد. در سال۱۹۷۱ او حزب کارگران انقلابی را در بلژیک به وجود آورد که اتحادی بود از ادغام بسیاری از گروههای چپ ضد سرمایهداری در درون جنبش کارگری. او تا پایان عمرش از رهبران آن بود.
در این علم جهت پیدا نمودن نفت اجباراً باید حفاری زمین را توسط دستگاههای حفاری پیشرفته و مهندسین حفاری آغاز نمود. یک زمینشناس باید بتواند هم سطح زمین و هم زیر زمین را مورد مطالعه قرار دهد.
اِفراز میتواند بهصورت برابر و تراضی بین طرفین، یا اجباراً و از طریق حکم دادگاه صالحه انجام شود.