اتمام

«اتمام» واژه‌ای عربی و مصدر باب اِفعال از ریشه «تَمَّ» است که در فارسی نیز کاربرد دارد. معنای اصلی آن «به پایان رساندن»، «کامل کردن» یا «تمام نمودن» است. این کلمه معمولاً در متون رسمی، دینی و ادبی برای اشاره به کامل شدن یا پایان یافتن یک کار یا عمل به کار می‌رود.

در زندگی روزمره، این واژه هنگامی به‌کار می‌رود که فرآیندی یا فعالیتی به نقطه پایانی خود برسد؛ مانند اتمام یک قرارداد یا مهلت. در این معنا، بیشتر بر پایان یافتن یک زمان یا کار تأکید دارد و مفهوم «کامل شدن» را در خود جای می‌دهد.

در حوزه‌های معنوی و ادبی نیز این کلمه کاربرد خاص دارد. برای مثال در متون دینی، از «اتمام نعمت» یا «اتمام حجت» سخن گفته می‌شود که معنایش کامل گرداندن نعمت یا ارائه دلیل و برهان نهایی است. در این موارد، این واژه علاوه بر پایان، بار معنایی تکمیل و کمال را نیز در خود دارد.

لغت نامه دهخدا

اتمام. [ اِ ] ( ع مص ) انجام دادن. به پایان رسانیدن. پرداختن. اکمال. تمام کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). فرجامانیدن: واﷲ الموفق لاتمام ما فی نیتی بفضله و کرمه. ( تاریخ بیهقی ). کسان حاجب بکتکین گفتند که امروز... شغلی فریضه است.. تا آن اتمام کرده آید. ( تاریخ بیهقی ). غرض من آن است که پایه این تاریخ بلند گردانم... و توفیق اتمام آن از حضرت صمدیت خواهم. ( تاریخ بیهقی ). شرطکردند و دختر را نکاح و عروسی به اتمام رسید. ( قصص الأنبیاء ). و در اتمام آنچه بر دوستان اقتراح کند ظفر یابد. ( کلیله ودمنه ). حالی را قومش در اعتداد تو آورده شد تا آن جایگاه روی و مقیم باشی تا اندیشه انعام درباره تو به اتمام رسد. ( ترجمه تاریخ یمینی ).
|| تمام شدن. ( زوزنی ) ( مؤید ).
- اتمام حجت؛ تمام کردن حجت بر خصم: فضل علی را برای شما گفته ام اما برای اتمام حجت برای شما گفتم. ( قصص الأنبیاء ).
- اتمام قمر؛ بدر تمام گردیدن. ( منتهی الارب ).
- اتمام نبت؛ تمام شدن نمو گیاه و گل آوردن.( منتهی الارب ).
|| آبستن شدن زن. ( زوزنی ). || نزدیک شدن زه آبستن. نزدیک رسیدن ایام زادن زن. ( منتهی الارب ). ایام بار گرفتن زن. ( تاج المصادر بیهقی ). || اتمام، در نماز مسافر، خلاف قصْر است. ( منتهی الارب ). || اتَم فلاناً؛ تم و تُمَّة داد فلان را. ( منتهی الارب ).

فرهنگ معین

( اِ ) [ ع. ] (مص م. ) تمام کردن، به پایان رسانیدن.

فرهنگ عمید

۱. تمام کردن، به پایان رساندن.
۲. انجام دادن، به انجام رساندن.
۳. [قدیمی] ازبین بردن، هلاک کردن.

فرهنگ فارسی

تمام کردن، بپایان رساندن، انجام دادن
۱ - ( مصدر ) انجام دادن بپایان رسانیدن پرداختن اکمال تمام کردن فرجامانیدن. ۲ - ( مصدر ) تمام شدن. ۳ - آبستن شدن زن.۴- نزدیک شدن زه ( زایمان ) آبستن نزدیکی روزهای بار گرفتن زن. ۵ - در نماز مسافر خلاف قصر است.

دانشنامه آزاد فارسی

اِتْمام
(در لغت به معنی کامل کردن) اصطلاحی در فقه در برابر قصر، به معنی کامل خواندن نمازهای چهاررکعتی. این اصطلاح در بحث نماز مسافر به کار می رود که نمازهای چهاررکعتی او، علی القاعده به دو رکعت، کوتاه (قصر) می شود. مسافر در این مکان های مقدس می تواند به جای قصر، نمازش را تمام بخواند: مسجدالحرام، مسجد مدینه، مسجد کوفه، و حرم امام حسین (ع).

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اتمام به معنی تمام کردن می باشد. از «اتمام نماز» در باب صلات و از «اتمام عمل» در بابهایی همچون صوم و حج سخن رفته است.
واژه اتمام در فقه به صورت اضافه به «نماز» و «عمل» به کار رفته است.
تعریف اتمام نماز
مراد از «اتمام نماز»، تمام گزاردن نمازهای چهار رکعتی در مقابل قصر می باشد.
اقسام اتمام نماز
اتمام نماز بر حسب موارد به واجب و مستحب و حرام تقسیم می شود.

ویکی واژه

esaurimento

جمله سازی با اتمام

نخستین نمونه از آنتونوف-۱۲ در مارس ۱۹۵۷ میلادی، برای نخستین بار پرواز کرد. بیش از ۹۰۰ فروند از مدل نظامی و غیرنظامی این هواپیما تولید شده‌است و سرانجام در سال ۱۹۷۳ تولید آن به اتمام رسید.
گر نسازم کار عشق از ناتمامی ها تمام کار خود را می کنم آخر تمام از تیشه ای
کشتن چنان که گویی نشناخته ست ما را هی ناتمام لطفی کز شکوه وا ندارد
ال کلاسیکوی زنان بین دو تیم بارسلونا و رئال مادرید برای اولین بار در ۴ اکتبر ۲۰۲۰ بین این دو تیم برگزار شد که با پیروزی پرگل ۴–۰ بارسلونا به اتمام رسید که تا به امروز بهترین پیروزی یک تیم در این مسابقه است.
برای خلق طراحی‌های پیچیده‌تر پیشنهاد می‌شود پس از خلق اولیهٔ طراحی، مش خود را وارد نرم‌افزار زی‌براش کنید (در این مرحله می‌توانید یووی مش را باز کنید و پس از اتمام کار مجدد به مایا برگردید).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مکعب فال مکعب فال فرشتگان فال فرشتگان فال احساس فال احساس فال عشق فال عشق