اسماعیل

معنی و ریشه: اسماعیل به معنای «شنونده و اطاعت کننده امر خدا» است. این نام به یکی از پیامبران بنی اسرائیل یعنی حضرت اسماعیل (ع) اشاره دارد و به نوعی نشان‌دهنده ارتباط عمیق او با خداوند و تسلیم او در برابر اراده الهی است.

پیشینه تاریخی:

اسماعیل (ع) یکی از شخصیت‌های برجسته تاریخ دینی و اسلامی است. او پسر حضرت ابراهیم (ع) و هاجر است. وی در سرزمین حجاز و در نزدیکی مکه به دنیا آمد و به عنوان نبی و پیشوای بنی اسرائیل شناخته می‌شود. داستان قربانی شدن اسماعیل (ع) به عنوان آزمایش الهی، در هر دو دین اسلام و یهودیت مورد توجه قرار گرفته و در مناسک حج نیز به یاد او و پدرش، ابراهیم (ع)، مراسم خاصی برگزار می‌شود.

جایگاه مذهبی:

این پیامبر الهی به عنوان نماد فداکاری و تسلیم در برابر اراده الهی شناخته می‌شود. او به عنوان یکی از پیشوایان و الگوهای دینی در قرآن کریم معرفی شده و داستان‌های مربوط به ایشان و پدرش به تفصیل بیان شده است.

استفاده در فرهنگ و جامعه:

این اسم در میان مسلمانان و یهودیان بسیار رایج است و به عنوان یک نام مقدس و محترم شناخته می‌شود.

لغت نامه دهخدا

اسماعیل. [ اِ ] ( اِخ ) ابن اسماعیل رازی ملقب به مجدالدین قاضی. او راست: القرائن الرکنیة فی فروع الشافعیة. وفات وی به سال 750 هَ. ق. بود. ( کشف الظنون ).
اسماعیل. [اِ ] ( اِخ ) ابن اسماعیل نعالی. به قول مؤلف مجمل التواریخ خال برکیارق سلجوقی بود. ( مجمل التواریخ و القصص ص 409 ). و در راحة الصدور ( صص 141-142 ) نام و نسب وی اسماعیل بن یاقوتی بن چغری بیک برادر زبیده خاتون مادر برکیارق. ( مجمل التواریخ و القصص ص 409 حاشیه 3 ).
اسماعیل. [ اِ ] ( اِخ ) ابن اسود ملقب به تبان. محدث است.
اسماعیل. [ اِ ] ( اِخ ) ابن اشعث. وی پسر اشعث بن قیس کندی است و مادر او ام فروة خواهر ابوبکر صدیق است. ( حبیب السیر چ تهران ج 1 جزو4 ص 158 ). و رجوع به البیان و التبیین جاحظ چ حسن السندوبی ج 3 ص 161 شود.
اسماعیل. [ اِ ] ( اِخ ) ابن اشعث. او راست: کتاب تعبیر.
اسماعیل. [ اِ ] ( اِخ ) ابن اعمش. رجوع به اسماعیل بن عبداﷲ اعمش شود.
اسماعیل. [ اِ ] ( اِخ ) ابن افضل علی ایوبی معروف بصاحب حماة و ملقب بعمادالدین و مل»المؤید. اوراست: شرحی بر کافیة فی النحو ابن حاجب. وفات بسال 732 هَ. ق. ( کشف الظنون ). و رجوع به ابوالفداء شود.
اسماعیل. [ اِ ] ( اِخ ) ابن امیة. شیخ طوسی در رجال خود او را از اصحاب سجاد ( ع ) شمرده. ابن حجر در تقریب وی را بنام اسماعیل بن امیةبن عمروبن سعیدبن العاص بن امیة اموی خوانده و گوید: ثقت است و بسال چهل وچهار یا پیش از آن درگذشت. ذهبی در مختصرگوید: سفیانی و بشربن مفضل از وی روایت کنند. شصت حدیث دارد. و بسال 129 هَ. ق. درگذشت. و میان این دوتاریخ تفاوت بسیار است. ( تنقیح المقال ج 1 ص 130 ).
اسماعیل. [ اِ ] ( اِخ ) ابن انماطی حافظ مکنی به ابوالطاهر. وی پدر ابوبکربن ابی الطاهر اسماعیل بن انماطی است. ( حسن المحاضرة ج 1 ص 175 ).
اسماعیل. [ اِ ] ( اِخ ) ابن باطیش موصلی مکنی به ابوالمجد و ملقب بعمادالدین. معاصر ابن خلکان است و او راست: کتاب التمییز و الفضل.
اسماعیل. [ اِ ] ( اِخ ) ابن بَزیع. ابن داود در رجال خود او را یاد کرده و از رجال کشی نقل کند که وی او را از اصحاب رضا ( ع ) و جواد ( ع ) شمرده است. ولی در رجال کشی چنین نامی دیده نشد. وگویا ابن داود از نام محمدبن احمدبن اسماعیل بن بزیعکه کشی او را از صحابه رضا ( ع ) و جواد ( ع ) شمرده است، بدین اشتباه دچار شده. ( تنقیح المقال ج 1 ص 130 ).

فرهنگ فارسی

کمال الدین
یاقوتی ملقب بقطب الدین خال برکیارق سلجوقی ترکان خاتون امیر قطب الدین اسماعیل یاقوتی را که خال برکیارق بود بفریفت و وعده داد که زن او شود و او را بر جنگ بر کیارق تحریص کرد و ایشانرا در حدود کرخ در سنه ست و ثمانین و اربعمائه جنگ افتاد برکیارق مظفر شد.

فرهنگ اسم ها

اسم: اسماعیل (پسر) (عبری) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: esmāeil) (فارسی: اسماعيل) (انگلیسی: esmaeil)
معنی: شنونده و اطاعت کننده امر خدا، پیامبر بنی اسرائیل، پسر ابراهیم نبی ( ع ) و هاجر، به معنی «مسموع از خدا »، ( اَعلام ) ) پیامبر بنی اسرائیل پسر ابراهیم نبی ( ع ) و هاجر که جد اسماعیلیان یا عرب است، در روایت های اسلامی، پدرش را در ساختن خانه ی کعبه یاری کرد و پدرش مأمور قربانی کردن او در راه خدا شد، ولی جبرئیل در آخرین لحظه او را از این کار بازداشت، ) نام پسر ارشد امام صادق ( ع ) که پیش از پدر وفات یافت، [قرن هجری]، ) اسماعیل: دومین امیر سامانی [، قمری]، پسر احمد و جانشین برادرش نصر، آرامگاهش در بخارا است، ) اسماعیل: نام دو تن از شاهان سلسله ی صفوی، شاه اسماعیل اول: بنیانگذار و نخستین شاه [، قمری] سلسله ی صفوی در ایران، که در سالگی رهبری قیام پیروان شیخ صفی بر ضدّ قراقوینلو به دست گرفت، شاه اسماعیل دوم: سومین شاه [، قمری] سلسله ی صفوی، پسر و جانشین شاه تهماسب، ) اسماعیل ابن علی نوبختی: [، قمری] متکلم شیعی و صاحب کتاب های متعدد در فقه و رجال شیعه و در ردّ مخالفان، ) اسماعیل ابن یسار نسایی: [قرن هجری] شاعر شعوبی ایرانی، که در شعرهایش به زبان عربی ایرانیان را می ستود، ( عبری ) به معنی ' مسموع از خدا '، ( در اعلام ) پسر ابراهیم نبی ( ع ) و هاجر که جد اسماعیلیان یا عرب است، آن که خدا او را شنید، نام پسر ابراهیم ( ع ) و هاجر

دانشنامه عمومی

اسماعیل (ترکیه). اسماعیل ( به ترکی استانبولی: İsmil ) شهری است در کشور ترکیه که در استان قونیه واقع شده است. جمعیت این شهر بر اساس سرشماری سال ۲۰۰۸ میلادی ۶٬۹۰۹ نفر و بر اساس برآوردهای سال ۲۰۰۹ میلادی ۷٬۸۸۸ نفر می باشد.
اسماعیل (جماعت). اسماعیل جماعت و شهرکی در شمال غربی تاجیکستان است که در ناحیهٔ باباجان غفورف ولایت سغد قرار دارد. جمعیت این جماعت ۱۹٬۱۹۰ نفر است.
اسماعیل (فیلم). اسماعیل ( اسپانیایی: Ismael ) یک فیلم درام اسپانیایی به کارگردانی مارسلو پینییرو است که در سال ۲۰۱۳ منتشر شد.
• بلن روئدا
• ماریو کاساس
• سرژی لوپس
• خوان دیه گو بوتو
اسماعیل (ولایت سرپل). اسماعیل یک منطقهٔ مسکونی در افغانستان است که در سانچارک واقع شده است.

دانشنامه آزاد فارسی

اسماعیل (ع)
در عهد عتیق، پسر ابراهیم از هاجر، کنیز مصری همسرش سارا. سنتاً جدّ پیامبر اسلام (ص) و قوم عرب انگاشته می شود. حسادت سارا موجب رانده شدن او و مادرش شد. به عقیدۀ مسلمانان، نه اسحاق بلکه اسماعیل است که خدا به ابراهیم فرمان می دهد قربانی اش کند و اوست که در ساختن کعبه در مکه به ابراهیم کمک می کند. برای او، که در بیابانی خشک آواره بود، به اراده خداوند چشمۀ آبی پدیدار شد. فرشتۀ الهی بر او ظاهر شد و به او نوید داد که فرزندش پسر خواهد بود و او باید نامش را اسماعیل بگذارد. در قرآن دوازده بار نام او ذکر و به پیامبری او تصریح شده است (بقره، ۱۳۶؛ آل عمران، ۸۴؛ مریم ۵۴). در سورۀ صافات آیات ۱۰۰ تا ۱۱۳ از رؤیای صادقۀ ابراهیم، که از سوی خدا مأمور ذبح فرزندش شد سخن گفته شد اما ذبیح بودن اسماعیل یا اسحاق تصریح نشده است. این مسئله مورد اختلاف مفسران است. عرب ها یا بنی اسماعیل از نسل اسماعیل اند. او سالیان بعد با کمک پدر به بازسازی کعبه مأمور شد (بقره، ۱۲۷).

جملاتی از کلمه اسماعیل

از دهه ۲۰۰۰ میلادی‌، اسماعیل نوری‌علا با یک چرخش از گرایشات فدرالیسم خود کوتاه‌تر آمده و با تاکید بر عبارات جدیدی چون «ملت ایران»، «یک کشور–یک ملت» و «شکوه تاریخ ایران باستان» به جمع ملی‌گرایان وارد شد. اگرچه وی از همان ابتدا از مخالفان رضا پهلوی و طرفدارانش بود؛ اما در سال‌های اخیر این بار به جمع هواخواهان رضا پهلوی و سلطنت‌طلبان پیوسته است.
لباسچی پس از شهریور ۱۳۲۰ و بازشدن فضای سیاسی کشور ابتدا در حزب توده و سپس در حزب ایران فعالیت کرد. او به همراه حسین راسخ افشار، محمدحسن شمشیری، اسماعیل کریم آبادی، حسن قاسمیه جامعه بازرگانان و اصناف و پیشه وران تهران را پایه‌گذاری نمود. این سازمان از دولت ملی دکتر مصدق حمایت می‌کردند. او پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ پانزده نفر از اعضای این جامعه دستگیر و تبعید شد.
در خرداد ۱۳۹۳ در دومین همایش «کرمانشاه گلستان فرهنگ» در تالار وحدت دانشگاه فرهنگ و هنر کرمانشاه، مقارن با نودمین سالگرد قتل سید حسین کزازی و در حاشیهٔ بزرگداشت ۱۷۳ معلم آموزش و پرورش استان کرمانشاه که در جنگ ایران و عراق کشته شده‌اند، از اسماعیل‌خان معاضدالملک و سید حسین کزازی به عنوان «شهید علم» تجلیل به عمل آمد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم