ارتعاش

ارتعاش به حرکت نوسانی یا لرزشی یک جسم اطلاق می‌شود که حول یک نقطه تعادل انجام می‌شود. این حرکت می‌تواند به صورت دوره‌ای (مانند حرکت پاندول) یا غیر دوره‌ای (مانند لرزش ناشی از یک ضربه) باشد.

انواع:

آزاد: زمانی که یک جسم پس از برطرف شدن نیروی محرکه به حالت تعادل خود بازمی‌گردد. به عنوان مثال، یک فنر که پس از فشرده شدن به حالت اولیه خود برمی‌گردد.

اجباری: زمانی که یک جسم تحت تأثیر نیروی خارجی نوسان می‌کند. به عنوان مثال، یک ماشین در حال کار که به دلیل موتور خود ارتعاش می‌کند.

کاربردها:

فیزیک و مهندسی: در طراحی سازه‌ها و ماشین‌آلات، مطالعه ارتعاشات برای جلوگیری از خرابی و آسیب مهم است. مهندسان از تحلیل آن‌ها برای بهبود عملکرد و ایمنی سازه‌ها استفاده می‌کنند.

موسیقی: در موسیقی، لرزه‌های صوتی صدا را به وجود می‌آورند. سازهای موسیقی با تولید ارتعاشات در هوا، صداهای مختلفی تولید می‌کنند.

علوم طبیعی: در طبیعت، این پدیده می‌تواند به شکل امواج صوتی، امواج الکترومغناطیسی و دیگر انواع امواج مشاهده شود.

لغت نامه دهخدا

ارتعاش. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) لرزیدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ). ارتعاد. لرز. لرزه. رَجف. رجفه. زلزال. رِعدَه. با خود لرزیدن. ( مؤید الفضلاء ). با خویش لرزیدن. ( آنندراج ): ارتعاش انگشتان:
چون بدرد شرم گویم راز فاش
چند از این صبر وزحیر و ارتعاش.مولوی.دست کان لرزان بود از ارتعاش
و آنکه دستی را تو لرزانی ز جاش.مولوی. || لرزانیدن. ( زوزنی ). || ( اِ مص ) حالی چون تشنج در اعضاء آلیه. || ( اصطلاح فیزیک ) لرزش سریع جسم را گویند که مولد صوت میشود مانند ارتعاش تیغه فلزی یا سیم آلات موسیقی.
- ارتعاش صوت؛ لرز در آواز. ج، ارتعاشات.

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع. ] ۱ - (مص ل. ) جنبیدن، لرزیدن. ۲ - (مص م. ) لرزاندن. ۳ - (اِمص. ) لرزه.

فرهنگ عمید

۱. به لرزه درآمدن، لرزیدن، لرزش.
۲. (فیزیک ) لرزش سریع جسم که مولد صوت می شود، مانند ارتعاش سیم ها و تارهای آلت موسیقی.

فرهنگ فارسی

لرزیدن، به لرزه در آمدن، لرزه، لرزش
۱ - ( مصدر ) لرزیدن. ۲ - ( مصدر ) لرزانیدن. ۳ - ( اسم ) لرز لرزه. ۴ - لرزش سریع جسم را گویند که مولد صوت شود مانند ارتعاش تیغ. فلزی یا سیم آت موسیقی.

فرهنگستان زبان و ادب

{vibration} [فیزیک] فرایند دوره ای یا حرکت خطی یک ذره یا جسم جامد کِشسان حول وضعیت تعادل

جملاتی از کلمه ارتعاش

رونق حکمش که بر دست فلک بست ارتعاش جنبش کلکش که تعظیم هنر کرد اقتضا
بسیاری از خواص و فرایندها در جامدات در واقع تجلی این حرکت اتمی ارتعاشی هستند. برای مثال، پدیده ذوب هنگامی اتفاق می‌افتد که ارتعاشات اتمی برای گسیختن تعداد زیادی از پیوندهای اتمی کافی باشد.
در عکاسی ماکرو، شما خواهید دید که ارتعاشات کوچک از دست شما هنگام نگه داشتن دوربین به اندازه کافی کافی است تا کل تصویر را مانند جهنم پرش کنید. این را با تلاش برای عکاسی از یک حشره‌نشین بر روی یک گیاه که در حال وزش باد است، ترکیب کنید و یک چالش واقعی را در دستان خود داشته باشید. برای درک آنچه من منظورم این ویدیو را در بالای این مقاله مشاهده کنید.
بعدها، او شروع به استفاده از ماتریس‌ها برای تجزیه و تحلیل ارتعاشات هواپیماها در طول جنگ جهانی دوم، در آزمایشگاه ملی فیزیکی در بریتانیا کرد. در این مدت او چندین مقاله نوشت که توسط وزارت تولید هواپیما در لندن منتشر شد. او بعداً خود را به عنوان یک حامل مشعل برای نظریه ماتریس توصیف کرد.
اندک اندک آن خبر کردند فاش بر در و دیوار افتاد ارتعاش
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم