بشهر

واژه بِشَهر در زبان فارسی به معنای به شهر یا به سوی شهر است. این کلمه از ترکیب پیشوند بـ (به عنوان حرف اضافه) و اسم شهر به معنای محل سکونت بزرگ و دارای جمعیت زیاد تشکیل شده است. از این رو، مفهوم کلی بِشَهر دلالت بر حرکت یا جهت‌گیری به سمت یک شهر دارد. شایان ذکر است که در متون کهن، کاربرد واژه بِشَهر ممکن است محدودتر بوده و به یک شهر خاص یا مکان معینی در داخل یک شهر اشاره داشته باشد. به عنوان مثال، در کتاب حدود العالم، عبارت بِشَهر پارس به شهرکی آباد و خرم در ناحیه فارس اطلاق شده است. این کاربرد، نشان‌دهنده تخصیص واژه به یک موقعیت جغرافیایی مشخص در گذشته است. با این وجود، در زبان فارسی معاصر، معنای غالب واژه بِشَهر معطوف به مفهوم عام‌تری از حرکت و سوق‌یابی به سمت شهر است. این واژه، بیشتر در این معنای کلی و فراگیر مورد استفاده قرار می‌گیرد و به ندرت به مکان خاصی درون یک شهر دلالت دارد.

لغت نامه دهخدا

بشهر. [ ب ُ ش َ ] ( اِخ ) شهرکی است خرم بناحیت پارس میان سینیز و ارکان. ( حدود العالم ).

فرهنگ فارسی

شهرکیست خرم بناحیت پارس میان سینیز و ارکان.

جمله سازی با بشهر

سخن خریدم و آنرا سخن عوض دادم سخن فروشی نتوان بشهر ما کردن
رو از آن در تو بشهر مصطفی ورنه افتی در بلاهای خدا
بشهر اندر آورد خیل و سپاه ز گرد سپاه آسمان شد سیاه