بدنی

این واژه در زبان فارسی، گستره معنایی وسیعی را پوشش می‌دهد و عمدتاً به هر آنچه که به بدن یا جسم انسان یا موجودات زنده مربوط باشد، اطلاق می‌شود. این کلمه به عنوان یک صفت، نقشی کلیدی در توصیف جنبه‌های مختلف فیزیکی و جسمانی ایفا می‌کند. اغلب در توصیف فعالیت‌هایی به کار می‌رود که نیازمند تلاش و به‌کارگیری عضلات و اعضای بدن هستند. بارزترین مثال آن ورزش بدنی است که به هرگونه فعالیت ورزشی گفته می‌شود که با حرکت و کارکرد بدن همراه است، از پیاده‌روی و دویدن گرفته تا وزنه‌برداری و رشته‌های رزمی. این فعالیت‌ها نه تنها به سلامت جسمانی کمک می‌کنند، بلکه بر تقویت قوای بدنی و افزایش استقامت نیز تأثیرگذارند. در مجموع، بدنی واژه‌ای کلیدی است که ما را به یاد اهمیت توجه به جسم و نیازهای فیزیکی‌مان می‌اندازد و در توصیف بسیاری از جنبه‌های زندگی روزمره، از ورزش و سلامتی گرفته تا توانایی‌های فیزیکی، کاربرد فراوان دارد.

لغت نامه دهخدا

بدنی. [ ب َ دَ ] ( ص نسبی ) منسوب و متعلق به تن و بدن. ( ناظم الاطباء ) ( از غیاث اللغات ). || برنگ بدن. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

منسوب و متعلق به تن و بدن یا برنگ بدن.

جمله سازی با بدنی

تا چند به تربیت بدنی قانع به خزف ز در عدنی
بنما آن تن نازک ز قبا تا به چمن غنچه دیگر نکند دعوی نازک بدنی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ورق فال ورق فال سنجش فال سنجش فال قهوه فال قهوه فال تخمین زمان فال تخمین زمان