باوج

لغت نامه دهخدا

باوج. [ وَ ] ( اِخ ) دهی از دهستان بهمئی گرمسیر بخش کهگیلویه شهرستان بهبهان در 30 هزارگزی شمال باختری لک لک. محصول آنجا پشم و لبنیات. ساکنین آن از طایفه بهمئی هستند. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).
باوج. [ وَ ] ( اِخ ) دهی ازدهستان ابوالفارس بخش رامهرمز شهرستان اهواز که در 35 هزارگزی جنوب خاوری رامهرمز واقع است و آب آن از رودخانه ابوالفارس تأمین میشود. ساکنان آن از طایفه بهمئی میباشند. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).

فرهنگ فارسی

نام دهی از شهرستان اهواز است

دانشنامه عمومی

باوج شهری از توابع بخش ابولفارس شهرستان رامهرمز در استان خوزستان ایران است. این شهر که مرکز بخش ابوالفارس می باشد در شمال شرقی شهرستان رامهرمز قرار دارد. مردم این شهر از ایل بهمئی و تیره علاالدینی می باشند
رودخانه باوج ابوالفارس که از رشته کوه های زاگرس سرچشمه می گیرد پس از عبور از باوج و روستاهای ابوالفارس و بین دوتا کوه که دوگچه نامیده می شود، وارد روستای سلطان آباد رامهرمز می شود و از آنجا به رودخانه مارون می ریزد.
این شهر در دهستان ابوالفارس قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۵۹۴ نفر ( ۱۱۲خانوار ) بوده است.

جمله سازی با باوج

💡 کسی که خاطر من بی سبب برنجاند ز قعر تحت ثری تا باوج هفتو رنگ

💡 در کنسرتی که در پاریس برگزار شد بار دیگر لباس باعث جنجال در بین مردم شد. باوجود آنکه لباس آریانا در این کنسرت آستین‌های بلند و یقهٔ بسته دارد و هیچ جایی از بدن او را نشان نمی‌دهد اما منتقدانش می‌گویند که چون به رنگ بدن است، طراحی این لباس طوری صورت گرفته که برجستگی برخی اعضای بدن آریانا سعید را نشان می‌دهد. این موضوع باعث جنجال بسیاری در میان مردم افغانستان و رسانه‌ها شد.

💡 باوجود شکست هوسپیتالرها هر دوی مسیحیان و مسلمانان فیلیپ ویلیرس را به عنوان فرماندهی شجاع و دلیر تحسین می‌کنند. در پی این رخدادها پاپ آدریان ششم به او لقب مدافع دین را اعطا کرد.

💡 و گفت: جمع آنست که حق تعالی خطاب کرد بندگان را در میثاق و تفرقه آنست که عبارت می‌کند ازو باوجود بهم و گفت: عبارت بر کیفیت وجد دوستان نیفتد از آنکه او سر حق است نزدیک مؤمنان.

💡 گفتم که زیر روسی والای آل دیدم گفتا باوج کردون برق و سحاب بینی

💡 بستن محکوم به جلوی توپ پیش از شلیک روش معمول در این‌گونه اعدام‌ها بوده‌است؛ باوجوداین در ۱۵۹۶ در قسطنطنیه موردی گزارش شده‌است که در آن ینی‌چری تبهکاری را در کیسه‌ای بستند، کیسه را داخل لولهٔ توپ تپاندند، و شلیکش کردند.