ایمنی به معنای میزان فاصله از خطرات است. در تعریف علمی، خطر به شرایطی اطلاق میشود که میتواند به کارکنان، تجهیزات و ساختمانها آسیب برساند و یا موجب کاهش کارایی در انجام وظایف مشخص شود. هرگز به طور کامل و مطلق وجود ندارد و در عمل نیز به دست نخواهد آمد. به همین دلیل، به عنوان یک حفاظت نسبی در برابر خطرات شناخته میشود. همچنین میتواند به عنوان یک ضمانت سازمانی تعریف شود که سطح قابل قبولی از ایمنی را برای یک فرآیند خاص یا در طول دوره عمر یک پروژه تأمین میکند. فرهنگ ایمنی محصولی از ارزشها، گرایشها، ادراکات، صلاحیتها و الگوهای رفتاری فردی و گروهی کارکنان است. این فرهنگ تعیینکننده میزان پایبندی کارکنان به شیوهها و سبکهای مدیریت ایمنی و بهداشت در سازمان میباشد.

ایمن
لغت نامه دهخدا
تا کی دوم از گرد در تو
کاندر تو نمی بینم چربو
ایمن بزی اکنون که بشستم
دست از تو با شنان و کنشتو.شهید بلخی.با وصال تو بودمی ایمن
در فراقم بماند چون بر خفج.آغاجی.بوصال اندر ایمن بدم از گشت زمان
تا فراق آمد بگرفتم چون بر خفجا.آغاجی.گوزگانان ناحیتی است آبادان و بانعمت بسیار و با داد و عدل و ایمن. ( حدود العالم ).
از این پس تو ایمن بخسب از بدی
که پاداش پیش آیدت ایزدی.
بدو گفت گستهم کای شهریار
چرایی چنین ایمن از کارزار.فردوسی.در میان آن درختان تا آن دیوارهای آسیا آجرها کشیده و خرپشته زده و ایمن نشسته. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 261 ). ایشان ایمن و شاکر باز گشتند.( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 248 ). چرا ایمن خسبد کسی که با پادشاه آشنایی دارد. ( قابوسنامه ).
ایمن ننشیند ز بیم رفتن
تا بر سفرش خشک و تر نباشد.ناصرخسرو.تا مر مرا تو غافل و ایمن بیافتی
از مکر غدر خویش گرفتی سخر مرا.ناصرخسرو.منم بر زبان و دل خویش ایمن
ز زلت مصفا ز شبهت مطهر.عمعق بخاری.ای در کنف تو عالم ایمن
از حیف زمان و صرف دوران.خاقانی.مشو بر زن ایمن که زن پارساست
که در بسته به ْ گرچه دزدآشناست.نظامی.گفت پادشاه را کرم باید تا بر او گرد آیند و رحمت تادر پناه دولتش ایمن نشینند. ( گلستان ).
هرگز ایمن ز مار ننشستم
تابدانستم آنچه خصلت اوست.سعدی.به بازی نگفت این سخن بایزید
که از منکر ایمن ترم کز مرید.سعدی.|| سالم. درسلامت. ( فرهنگ فارسی معین ). || رستگار. ( فرهنگ فارسی معین ) ( ناظم الاطباء ).
ایمن. [اَ م َ ] ( ع ص ) مبارک. ج، ایامن. یقال: قدم فلان علی ایمن الیمین؛ یعنی به یمن و برکت بازآمد از سفر. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). مبارک تر، چه بر تقدیر معنی مبارک تر اسم تفضیل از یمن است. ( غیاث اللغات ) ( از آنندراج ). مبارک تر. ( مؤید الفضلا ). مبارک. میمون. خجسته. فرخ. ( فرهنگ فارسی معین ). || مرد بسیار یمن و برکت. مؤنث آن، یمناء. ( منتهی الارب ). || بدست راست کار کننده. ( منتهی الارب ). کسی که با دست راست کار کند. ( ناظم الاطباء ). || ( اِ ) خلاف اَیسَر و آن جانب راست است. ( از اقرب الموارد ). جهت راست و دست راست. ( ناظم الاطباء ). دست راست. ج، ایامن. ( مهذب الاسماء ). جانب دست راست. ( از غیاث اللغات ). سوی دست راست. ( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 23 ). طرف راست. جانب راست. دست راست. سوی راست. راستا. ( فرهنگ فارسی معین ).
فرهنگ معین
(مِ ) [ ع. ] (ص. ) ۱ - محفوظ، مصون. ۲ - سالم، در سلامت. ۳ - رستگار.
فرهنگ عمید
۲. [قدیمی] امین، مورد اعتماد.
۱. [مقابلِ ایسر] راست، طرف راست، سمت دست راست،
۲. (صفت ) مبارک، میمون.
۳. (صفت ) نیک بخت.
فرهنگ فارسی
موضعی است
فرهنگ اسم ها
معنی: آسوده خاطر، در امان، محفوظ، ( در قدیم ) با آسودگی خاطر
دانشنامه عمومی
ایمن (فیلم). ایمن ( انگلیسی: Safe ) یک فیلم درام روانشناختیِ هنری به کارگردانی تاد هینز محصول سال ۱۹۹۵ است.
• جولیان مور
• پیتر فریدمن
• زاندر برکلی
• آوریل گریس
• جیمز لوگرو
• استیون گیلبورن
جملاتی از کلمه ایمن
ز خود ایمنم زان که عیبی ندارم ز تو ایمنم زان که عیبی ندانی
کشورت از قیدکید حادثه ایمن ملکتت از طیش جیش حادثه مامون