اوش، شهری در قرقیزستان است که در دره باستانی فرغانه واقع شده و از سال ۱۹۳۹ به عنوان مرکز استان اوش شناخته میشود. این شهر در حدود ۵ کیلومتری مرز ازبکستان قرار دارد و جمعیت آن در سال ۲۰۲۱ به ۳۲۲۱۶۴ نفر رسید. اوش، دومین شهر بزرگ قرقیزستان به شمار میآید و در بخش جنوبی دره فرغانه واقع شده است و به عنوان «پایتخت جنوب» نیز شناخته میشود. این شهر، قدیمیترین شهر قرقیزستان است و تاریخ آن به بیش از ۳۰۰۰ سال پیش برمیگردد. جمعیت این شهر در سال ۲۰۱۷ حدود ۲۸۲ هزار نفر بوده که شامل اقوام مختلفی از جمله ازبکها، قرقیزها، روسها، تاتارها، اویغورها، تاجیکها، آذربایجانیها، قزاقها و دیگر گروههای قومی کوچکتر میشود. با این حال، اکثریت جمعیت این شهر را ازبکها تشکیل میدهند. در ارتفاعی بین ۸۷۰ تا ۱۱۰۰ متر از سطح دریا و در کنار رود آق بورا، که از دامنههای کوه آلای سرچشمه میگیرد، واقع شده است. این رودخانه از میان شهر عبور کرده و آن را به دو بخش راست و چپ تقسیم میکند. در گذشته، بخش عمدهای از شهر در ساحل سمت چپ و در دامنه کوه سلیمان، که به عنوان یکی از مکانهای زیارتی آسیای مرکزی شناخته میشود، قرار داشت و کاروانسرای شهر نیز در همین بخش واقع بود. این شهر در ادبیات فارسی نیز مورد اشاره قرار گرفته است؛ به عنوان مثال، دو بیت از سوزنی سمرقندی و حمید بلخی به آن اشاره دارد. در منابع تاریخی، اوش به عنوان یکی از شهرهایی یاد شده که در اواخر هزاره دوم و اوایل هزاره یکم پیش از میلاد از فرهنگ پیشرفتهای برخوردار بوده است. به احتمال زیاد، این منطقه نیز مانند دیگر نقاط فرغانه، در پرورش اسبهای مشهور نقش داشته است. تاریخ این شهر به طور قابل توجهی با تاریخ فرغانه در هم تنیده است. حکمرانان فرغانه در برابر حملات عربها به شدت مقاومت کردند.
اوش
لغت نامه دهخدا
ز سمرقند بسی کس بدعای تو شدند
بزیارتگه کاسان و عبادتگه اوش.سوزنی.معلوم من نشد که کجا رفت پیر اوش
با او چه کرد گردش ایام دی و دوش.حمید بلخی.
فرهنگ فارسی
فرهنگ اسم ها
معنی: مانند آب پاک و زلال
دانشنامه عمومی
اوش دومین شهر بزرگ قرقیزستان است که در دره فرغانه جنوب کشور قرار دارد و اغلب به عنوان «پایتخت جنوب» نامیده می شود. اوش قدیمی ترین شهر در قرقیزستان است ( تخمین زده شده است که بیش از ۳۰۰۰ سال پیشینه دارد ).
جمعیت اوش حدود ۲۸۲ هزار نفر ( در سال ۲۰۱۷ ) است که از اقوام مختلف شامل ازبک ها، قرقیزها، روس ها، تاتارها، اویغورها، تاجیک ها، آذربایجانی ها، قزاق ها و دیگر گروه های قومی کوچکتر تشکیل شده است. البته اکثریت جمعیت شهر را ازبک ها تشکیل میدهند.
این شهر در ارتفاع ۸۷۰ تا ۱۱۰۰ متری از سطح دریا، بر کران رود آق بورا که از دامنه های کوه آلای سرچشمه می گیرد قرار دارد. رودخانه آق بورا از میان این شهر می گذرد و شهر را در دو سمت راست و چپ خود به دو بخش تقسیم می کند. در قدیم بخش عمده شهر در ساحل سمت چپ در دامنۀ کوه سلیمان ( که از مکان های زیارتی آسیای مرکزی به حساب می آمد ) قرار می گرفت و کاروانسرای شهر هم در همین بخش جای داشت.
در ادبیات فارسی نیز به این شهر اشاره شده است، برای نمونه دو بیت زیر به ترتیب از سوزنی سمرقندی و حمید بلخی شاهد آورده می شود:
در منابع اوش در شمار شهرهایی یاد شده است که در اواخر هزاره دوم و ابتدای هزاره یکم پیش از میلاد از فرهنگ پیشرفته ای برخوردار بودند. چه بسا این منطقه نیز مانند دیگر مکان های فرغانه، در پرورش اسب پرآوازه بوده است.
تاریخ اوش در بسیاری موارد با تاریخ فرغانه درآمیخته است. حکمرانان فرغانه در برابر حمله عرب سرسختانه پایداری کردند.
این شهر در سده نهم هجری تا پیش از پیدایش راه های دریایی، بر سر راه های بازرگانی چین و هند واقع بود و همچنین انبار کالاهایی بود که از باختر آسیا و اروپا به چین و هند می بردند یا از چین و هند می آوردند.
اوش در میانه های سده هجدهم، بیش از آنکه لایق نام شهر باشد، یک اقامتگاه برای قبایل قرقیز به حساب می آمد، چنان که آورده اند، «قرقیزها در شهر اوش قشلاق می کنند، به کار کشاورزی مشغول می شوند و به جستجوی دام های خود می پردازند».
این شهر فاقد برج و باروی محکم بوده، طوری که حتی پژوهش های باستان شناسی هم نتوانسته چنین ویژگی هایی را برای آن تأیید کند. به استثنای مدرسه عالم بیگ ( آن هم متعلق به میانه قرن نوزدهم ) شهر اوش فاقد بناهای قابل توجه و باشکوه است، مقبره منتصب به آصف بن برخیا، مزارهای ایشان بلخی و ارسلان باب، مقبره خانوادگی قربان جان ( از نخبگان سیاسی قرقیزهای نیمه یکجانشین ) و مسجد راوات عبداالله خان، حداکثر چیزهایی هستند که شهر دارد.
دانشنامه آزاد فارسی
مرکز دپارتمان ژر، در فرانسه، کنار رود ژر، با ۲۵هزار نفر جمعیت (۱۹۹۰). صنعت کشاورزی و تجارت اسب و طیور در آن رونق دارد. اوش مقر یک اسقف اعظم است و کلیسایی جامع به سبک گوتیک دارد. در گذشته همواره تحت حمایت و قدرت کنت های گاسکونیو آرمانیاکقرار داشت و مرکز این دو استان بود.
ویکی واژه
جمله سازی با اوش
چو بینی مرا با سیاوش به هم ز شرم دو خسرو بمانی دژم
خردمندی طلب کردند هشیار ز دل دریاوش و از لب گهر بار
ز کین سیاوش تو داری زیان دریغا سواران گودرزیان