امین

آمین که در زبان انگلیسی به صورت آمن تلفظ می‌شود، واژه‌ای به معنای به‌درستی، چنین باشد است. این کلمه در ادیان یهودیت، مسیحیت و اسلام در پایان دعاها و نیایش‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد. ریشه این واژه احتمالاً به زبان عبری برمی‌گردد، چرا که قدیمی‌ترین کاربرد آن در بخش کهن تورات در کتاب تثنیه، فصل ۲۷، آیات ۱۵ تا ۲۶ مشاهده می‌شود. در زبان عبری، این کلمه به معنای درخواست ورود به حوزه‌ای از امنیت به کار می‌رود؛ زیرا موجودی کوچک و ناچیز از نظر توانایی، در برابر منبع عظیم و قدرت بی‌پایانی چون خداوند، نیاز خود را ابراز می‌کند. با توجه به نگرش‌های آن زمان، می‌توان چنین برداشت کرد که پس از دعا، از خداوند خواسته می‌شود تا برآورده شدن دعا در محدوده‌ای از امنیت قرار گیرد. همچنین، با ورود واژه آمین به مسیحیت، این کلمه با حفظ ظاهر و باطن خود، تغییراتی جزئی از نظر فلسفی پیدا کرده و به معنای ایمان به آنچه گفته شد دارم تبدیل شده است.

لغت نامه دهخدا

( آمین ) آمین. [ آم ْ می / آ می ] ( ع صوت ) ( ازآمُن، نام خدای مصریان ) برآور! بپذیر! چنین باد! مستجاب کن ! استجابت، اجابت فرما! قبول کن دعای مرا! درگیر فرمای ! باجابت مقرون باد! 

فرهنگ معین

( آمین ) [ ع. ] (شب جم. ) کلمه ای است که پس از دعا گویند، به معنی برآور! بپذیر! اجابت کن !
( اَ ) [ ع. ] (ص. ) ۱ - امانتدار، معتمد. ۲ - وکیل، مباشر. ۳ - مدیر. ۴ - مرشد، مرد کامل.

فرهنگ فارسی

( آمین ) کلمه ایست که پس از دعا گویند بمعنی بر آور. بپذیر. اجابت کن.
قصد کنندگان
اسم فعل به معنی(اجابت کن )(بپذیر )یا(چنین باد )، کلمهای است که بعدازدعامیگویند، امانتدار، طرف اعتماد، درستکار، کسی که
( صفت ) ۱ - امانت دار زنهاردار. ۲ - کسی که بتوان باو اعتماد کرد طرف اعتماد معتمداستوار ثقه درستکار. ۳- وکیل مباشر. ۴ - مدیر. ۵ - مرشد مرد کامل. جمع: امنائ. یا امین تذکره. مائ مور صدور تذکره (گذرنامه ) (قاجاریان ) جمع امنای تذکره. یا امین حضرت. ( اسم ) جبرئیل. یا امین مخزن افلاک. ۱ - ( اسم ) جبرئیل. ۲ - مرد کامل ولی مرشد. یا امین معادن. (ادا ) منصبی در وزارت معارف عهد قاجاریه که پس از وزیر قرار داشت. یا امین وحی.( اسم ) جبرئیل.
ده از بخش قاین شهرستان بیرجند

فرهنگ اسم ها

اسم: آمین (پسر، دختر) (عربی، عبری) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: āmin) (فارسی: آمين) (انگلیسی: amin)
معنی: برآور، بپذیر، اجابت کن، از نام های خداوند، از نامهای خداوند جل شأنه، [معمولاً پس از دعا بر زبان می آورند]، ( در عبری ) محکم، امین، حقیقی، قبول کن، چنین باشد

جملاتی از کلمه امین

پس اندیشه کنان با دل همی گفت چه بودی گر شدی رامین مرا جفت
رو بپرس آن کاروان را بر رصد کز کدامین شهر اندر می‌رسد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم