اغماء

اغما در مفهوم پزشکی، به حالتی عمیق از بیهوشی یا کاهش سطح هوشیاری اطلاق می‌شود که طی آن فرد قادر به پاسخگویی به محرک‌های محیطی نیست. این وضعیت می‌تواند ناشی از علل مختلفی باشد، از جمله مسمومیت‌های دارویی یا سموم، نارسایی کلیوی (اورمی)، اختلالات متابولیک شدید مانند دیابت کنترل‌نشده (مرض قند)، مصرف بیش از حد الکل (الکلیسم) و سایر آسیب‌های مغزی یا اختلالات سیستم عصبی مرکزی. در این حالت، فعالیت‌های حیاتی مغز به شدت تحت تأثیر قرار گرفته و توانایی فرد برای بیداری یا برقراری ارتباط با محیط اطراف به طور موقت یا دائم از بین می‌رود.

در معنای عام‌تر و همچنین در کاربردهای قدیمی‌تر، واژه اغما به خود عمل یا وضعیت بیهوش شدن اشاره دارد. این حالت، نقطه مقابل هوشیاری کامل است و در آن فرد دچار فقدان موقت آگاهی می‌شود. این بیهوشی می‌تواند در اثر ضربه، بیماری، یا عوامل ذکر شده در بالا رخ دهد. درک این معنا، اهمیت تشخیص و مداخله به موقع را در شرایط بحرانی برجسته می‌سازد، زیرا از دست دادن هوشیاری می‌تواند نشانه‌ای از یک وضعیت پزشکی جدی و نیازمند رسیدگی فوری باشد.

علاوه بر معانی اشاره شده، در گذشته از واژه اغما برای بیان عمل بیهوش کردن نیز استفاده می‌شده است. این کاربرد به فعلی اشاره دارد که توسط یک عامل خارجی (مانند دارو یا ضربه) برای القای حالت بیهوشی در فرد دیگر انجام می‌شود. اگرچه این معنا امروزه کمتر رایج است، اما نشان‌دهنده گستره معنایی این واژه در طول زمان بوده و بر جنبه فعالی که منجر به از دست رفتن هوشیاری می‌شود، تأکید دارد. در حال حاضر، برای این مفهوم بیشتر از واژگانی مانند بیهوش کردن یا ایجاد بیهوشی استفاده می‌شود.

لغت نامه دهخدا

اغماء. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ غَمی، بمعنی بیهوش و آسمان خانه و آنچه بالای آسمان خانه باشد از چوب وخاک و جز آن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). اَغمِیَة. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
اغماء. [اِ ] ( ع مص ) بیهوش گردانیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). حالت بی حسی بر شخص عارض شدن و بصیغه مجهول استعمال شود: اغمی علی المریض؛ عرض له ما وقف به حسه. ( از اقرب الموارد ). بی هوش شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). و فی الحدیث: «قال عبداﷲبن رواحه و مریض للنبی ( ص ) اغمی علی ثلاثا کیف اصنع بالصلوة، فقال ( ص )صل صلوة یومک الذی افقت فانه یجزیک ». ( منتهی الارب ).و قوله علیه السلام: «فان اغمی علیکم؛ ای فان اغمی علیکم یومکم او لیلتکم فلم تروا الهلال فاتموا شعبان ». ( ناظم الاطباء ). || پیوسته ابر گردیدن روز. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). پیوسته ابر بودن روز. و به این معنی نیز بصیغه مجهول استعمال شود:اغمی یومنا؛ دام غیمه. ( از اقرب الموارد ). || پوشیدن ابر هلال را. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). پوشیدن ابر هلال شب را: اغمی لیلتنا ( مجهولاً )؛ غم هلالها. ( از اقرب الموارد ). || پوشیده و مشتبه شدن خبر. و در تمام معانی مذکور بصیغه مجهول استعمال شود. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). گنگ و مستور ماندن خبر: اغمی الخبر ( مجهولا )؛ استعجم و خفی. ( از اقرب الموارد ). پوشیدن خبر بر کسی. ( از تاج المصادر بیهقی ). || ( حامص ) بیهوشی. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). مأخوذ از تازی. بیهوشی. حالت بیهوشی ویژه در بیماری. ( از ناظم الاطباء ). بی خودی. بی خویشتنی. ( یادداشت بخط مؤلف ). || در اصطلاح فقیهان، بیماریی است که بر دماغ یا قلب عارض شده وبر اثر آن قوای مدرکه و قوای محرکه ای که افعال ارادی و آثار انسانی از آن بوجود می آید، تعطیل می گردد و این تفسیر بیماری غشی را نیز شامل می شود. و در اصطلاح طبیبان چنین است که اگر تعطیل قوای مزبور بر اثر ضعف قلب بود و داخلی باشد که منفذی نیاید، آن را غشی نامند و اگر بر اثر امتلاء پرده های دماغ از بلغم غلیظ باشد، آن را بخصوص اغماء نامند. ولی مؤلف جامعالرموز گوید: اغماء ضعف قوی ̍ بعلت غلبه درد است و این تفسیر غش را هم شامل میشود. و در حدودالامراض آمده است. و گاه اغماء بر صرع خفیف اطلاق میشود. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). جرجانی گوید: اغماء سستیی است غیراصلی و بدون مخدر که قوا را از عمل می اندازد. و با قید کلمه «غیراصلی » خراب را از تعریف خارج کند و با قید «بدون مخدر» سستی را که بر اثر مخدرباشد، خارج می سازد و با قید ( از عمل افتادن ِ ) قوا جنون را از تعریف خارج می کند. ( از تعریفات جرجانی ).

جمله سازی با اغماء

اثر عمده اسیدوز تضعیف سیستم عصبی مرکزی است. اسیدوز باعث می‌شود که شخص در ابتدا حواس خود را از دست داده و بعداً دچار اغماء می‌شود. درمان تصحیح اسیدوز و از بین بردن عامل ایجادکننده می‌باشد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انبیا فال انبیا فال فرشتگان فال فرشتگان فال تک نیت فال تک نیت فال انگلیسی فال انگلیسی