این کلمه در زبان فارسی معانی متفاوتی دارد که بسته به زمینه جمله، تغییر میکند. به صورت کلی، آی میتواند به عنوان ندا برای جلب توجه کسی یا چیزی، نشانهای از درد، یا در قالب کلمات ترکیبی استفاده شود. همچنین، این واژه میتواند به معنای نشانه یا علامت نیز به کار رود. به طور کلی، آی در زبان ما نقشهای متنوعی را ایفا میکند و در هر مورد با توجه به سیاق جمله، مفهوم خاصی را منتقل میکند. برای مثال، زمانهایی که آی به عنوان ندا به کار میرود، احساساتی چون عشق یا نگرانی را به تصویر میکشد. در کنار این موارد، آی در ترکیب با دیگر واژهها نیز معناها و کاربردهای جدیدی پیدا میکند که به غنای زبان فارسی میافزاید.
آی
لغت نامه دهخدا
آی دریغا که خردمند را
باشد فرزند و خردمند نی.رودکی.|| ( حرف ندا ) حرف ندا و خطاب، چون اِی ! || ( فعل امر ) امر از آمدن: تو چنانکه آواز ترا بشنوند با من در سخن آی. ( کلیله و دمنه ).
آی. ( ع اِ ) ج ِ آیت و آیه.
ای. [ اَ / اِ ] ( حرف ندا ) کلمه ندا مانند: ای برادر، ای خدا، ای آقا. ( ناظم الاطباء ). حرف نداست نحو: ای ربی. ( منتهی الارب ). کلمه ای که بدان کسی را خوانند:
ای طرفه خوبان من ای شهره ری
گپ را به سر درک بکن پاک از می.رودکی.ای مج کنون تو شعر من از بر کن و بخوان
ازمن دل و سگالش و از تو تن و زبان.رودکی.گفت خیزا کنون و ساز ره بسیچ
رفت بایدت ای پسر ممغز تو هیچ.رودکی.مثال بنده و تو ای نگار دلبر من
بقرص شمس و بورتاج سخت میماند.آغاجی.ای میر ترا گندم دشتی است بسنده
با تغنغکی چند ترا من انبازم.ابوالعباس.گفت ای محمد من برفتم و ابوجهل را بدین کمال سه جای سر بشکستم. ( ترجمه تاریخ طبری ).
ای آنکه ترا پیشه پرستیدن مخلوق
چون خویشتنی را چه بری بیش برسته.کسایی.از کوهسار دوش برنگ می
هین آمد ای نگار می آور هین.دقیقی.ای خسروی که نزد همه خسروان دهر
بر نام و نامه تو نوا و فرسته شد.دقیقی.بیا ای که سال از چهل بر گذشت
ز سر برگذشته بسی سرگذشت.فردوسی.که ای بخردان رای این کار چیست
پراندیشه و خسته ز آزار کیست ؟فردوسی.بدان ای برادر که تن مرگ راست
سر و یال من سودن ترگ راست.فردوسی.ای میر نوازنده و بخشنده چالاک
ای نام تو بنهاده قدم بر سر افلاک.عنصری.نه من خوی سگ دارم ای شیرمردا
که خشنود گردم به خشک استخوانی.فرخی.ای شاهد شیرین شکرخا که تویی
وی خوگر جور و کین و یغما که تویی.سوزنی.ای دفتر شعر پدرت آنکه به هر بیت
راوی ز فروخواندن آن چون دف تر ماند.سوزنی.یک نفس ای خواجه دامنکشان
فرهنگ معین
(اِصت. ) ۱ - کلمه ای است نشانة درد. ۲ - کلمه ای است نشانة حسرت و دریغ.
(اِ یا اَ ) [ ع - فا. ] (صت. حر. ) علامت ندا است که پیش از اسم درآید: ای حسن، ای پسر.
فرهنگ عمید
۲. (حرف ندا ) برای مخاطب ساختن به کار می رود: آی بچه! چه کار می کنی؟.
۳. برای دعوت به کار می رود: آی بستنی.
۴. برای بیان افسوس و حسرت به کار می رود: آی دریغ، آی دریغا.
۵. برای هشدار به کار می رود: آی! با کی بودی؟.
۱. حرف ندا که پیش از اسم و صفت درمی آید: ای مرد، ای پسر، ای جوانمرد، ای دلاور.
۲. حرفی که برای تقریب و تخمین می آید: ای سیصد چهارصد تومان می ارزد.
۳. (شبه جمله ) حرفی که برای تحسین می آید.
۴. (شبه جمله ) برای اظهار انزجار یا نارضایتی یا تردید به کار می رود.
یعنی.
فرهنگ فارسی
(حرف ندا و خطاب ) ای،کلمه افسوس وحسرتجهت اظهاردرد: آی سرم، برای بیان حسرت: آی دریغ، آی دریغا
برای تفسیر آید یعنی ( کلب مقدم ای سگ پیشین. )
اسم معرب و بعضی آنرا مبنی دانسته اند و برای استفهام آید.
فرهنگ اسم ها
معنی: ماه
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه عمومی
آی (شاعر). آی اوگاوا ( انگلیسی: Ai ogawa؛ ۲۱ اکتبر ۱۹۴۷ – ۲۰ مارس ۲۰۱۰ ) شاعر، و استاد دانشگاه اهل ایالات متحده آمریکا بود.
وی برندهٔ جوایزی همچون کمک هزینه گوگنهایم و جایزه کتاب ملی شده است.
ای (آمستردام). اِی ( هلندی: IJ؛ Dutch: ( شنیدن ) ) که نامش در برخی نقشه های قدیمی به صورت «Y» و «Ye» هم ثبت شده است یک پهنه آبی ( در گذشته، یک خور ) در کشور هلند است که در استان هلند شمالی واقع شده است. این پهنهٔ آبی، لنگرگاه و آب کنارِ شهرِ آمستردام است.
این پهنهٔ آبی در قرون وسطی یک خور آب لب شور بلند و باریک بود که به خلیج زایدرزی وصل بود و از آمستردام در شرق تا فلسن در غرب ادامه داشت.
در این مکان رقابت های قایق رانی بادبانی بازی های المپیک تابستانی ۱۹۲۸ و دو رویداد ورزشی دیگر در بازی های المپیک تابستانی ۱۹۲۰ برگزار شد.
ای (سیریلیک). ای ( и، И ) نویسه ای در الفبای سیریلیک است که تقریباً در همه الفباهای کهن و نوی سیریلیک باشنده است.
دانشنامه اسلامی
معنی أَیُّ: کدام
معنی أَثَاماً: سزا-مجازات - کیفر سخت
معنی أَثْخَنتُمُوهُمْ: بسیار آنها را کشتید- برآنها غلبه کردید - آنان را از قدرت و توان انداختید (کلمه اثخان به معنای بسیار کشتن، و غلبه و قهر بر دشمن است. کلمه ثِخَن به معنی غلظت و بی رحمی است و اثخان کسی به معنی بازداشتن و مانع حرکت وجنبش او شدن است مثلاً با کشتن او. د...
معنی أَثَرِ: اثر-جای پا
معنی أَثَرْنَ: زیر ورو کردند-برپا نمودند
معنی أَثَرِی: در پی من
معنی أَثْقَالاًَ: بارهای سنگین
معنی أَثْقَالَکُمْ: بارهای سنگینتان
معنی أَثْقَالَهَا: بارهای سنگینش
معنی أَثْقَالَهُمْ: بارهای سنگینشان
معنی أَثْقَلَت: آن زن سنگین شد
معنی أَثْلٍ: نام گیاهی بی میوه(طرفاء)
معنی أَثُمَّ: آیا بعد از
ریشه کلمه:
ای (۱ بار)
به کسر اوّل، حرف جواب است به معنی آری از تو میپرسند: آیا حق است؟ بگو: آری به خدایم.
ویکی واژه
برای نشان دادن درد بهکار میرود.
کلمهای است نشانه حسرت و دریغ. آی چرا زودتر به من نگفتی تا یک فکری بکنم.
جمله سازی با آی
دل ولی هم آینه هم دیده است نقشها را سربسر خود دیده است
آیت الله خمینی نیز بعد از این جریان، پیامی خطاب به انقلابیون تبریز صادر کرد.
به مطلبی نفکندست سایهٔ همت، عرفی که از قبول دعاها ز دست هاله برآید