بتفوز

بتفوز

کلمه بتفوز به پیرامون دهان انسان و حیوان اشاره دارد و این اصطلاح می‌تواند به بخشی از صورت که شامل لب‌ها و نواحی اطراف دهان می‌شود، مربوط باشد. در این زمینه، بتفوز به طور خاص برای توصیف ویژگی‌های ظاهری یا ساختار دهان در انسان‌ها و حیوانات به کار می‌رود. همچنین این واژه به منقار پرندگان نیز اشاره می‌کند. در اینجا، بتفوز به نوک یا منقار پرندگان اطلاق می‌شود که عنصر کلیدی در زندگی آن‌ها است و به پرندگان کمک می‌کند تا غذا را پیدا کرده و بخورند. معنای دیگر بتفوز به پوز یا پوزه حیوانات مربوط می‌شود. پوزه به بخشی از صورت حیوانات گفته می‌شود که شامل دهان و نواحی اطراف آن است و معمولاً در حیواناتی مانند سگ‌ها و گربه‌ها دیده می‌شود.

لغت نامه دهخدا

بتفوز. [ ب َ ] ( اِ ) بتفور. بتپوز. گرداگرد دهان. ( ناظم الاطباء ). پوز. ( شرفنامه منیری ). پیش آمدگی و برجستگی. فک اعلی و اسفل و بالتبع بینی و دهان چارپایان چون گوسفند و اسب و آهو. چهارپایان را بیرون دهن باشد. گرداگرد دهن. ( آنندراج ). پتفوز. بتپوز. پوزه. ( انجمن آرای ناصری ). فرطوسه. ( یادداشت مؤلف ). بدفوز. بدپوس.پیرامون دهان. ( فرهنگ رشیدی ) ( فرهنگ اسدی ). اطراف دهن انسان و حیوان. بدپوش. ( فرهنگ نظام ):
دم سگ بینی تو با بتفوز سگ
گشن کرده کش نجنبدهیچ رگ.رودکی.خشک شد... سگ و بتفوز سگ
آنچنان کو را نجنبد ایچ رگ.رودکی.چو رستم بدان اژدهای دژم
بدان یال و بتفوز و آن تیزدم.فردوسی.که چنگ و یشک بپوشد به پنجه و بتفوز
ز بانگ یوزش در بیشه شیر شرزه نر.مسعودسعد.دست آذر مه از کمان هوا
تیرها زد چو ناوک دلدوز
بند پولاد بر دهان یابد
آهو ار بر شمر نهدبتفوز.ازرقی.دو کس را حق حرمت دارد و بس
درد آن دیگران را یال و بتفوز
یکی آن را که دارد آب انگور
یکی آن را که دارد هیزم گوز.سوزنی.عاریت داد بدو سبلت و ریش و بتفوز
به بخارا شده هنگام صبی علم آموز.سوزنی.دایه ای کو طفل شیرآموز را
تا به نعمت خو کند بتفوز را.مولوی.|| منقار مرغان. ( ناظم الاطباء ) ( شرفنامه منیری ). مرغان را منقار بود. ( اوبهی ). منقار مرغ. ( فرهنگ اسدی ). || اطراف بینی. ( ناظم الاطباء ). || گرداگرد کلاه. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(بَ ) ( اِ. ) ۱ - گرداگرد دهان انسان و حیوان. ۲ - پوز، پوزه.

فرهنگ عمید

= پوز: نهاده اند زن و بچهٴ من از سرما / به سان سگ بچه بتفوز بر در سوارخ (سوزنی: مجمع الفرس: بتفوز ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - پیرامون دهان انسان و حیوان ۲ - منقار مرغان نوک.

ویکی واژه

گرداگرد دهان انسان و حیوان.
پوز، پوزه.

جملاتی از کلمه بتفوز

خشک کلب سگ و بتفوز سگ آن چنان که نجنبید او را هیچ رگ
دم سگ بینی ابا بتفوز سگ خشک گشت، کش نجنبد هیچ رگ
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انبیا فال انبیا فال ابجد فال ابجد استخاره کن استخاره کن فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی