واژه درمیانی که با حرف دال آغاز میشود و در ادامه با می و ن همراه است، در زبان فارسی ریشهای در مفهوم وسط و میانه دارد. این صفت نسبی، همانطور که در فرهنگهایی مانند ناظم الاطباء نیز به آن اشاره شده، به چیزی یا کسی اطلاق میشود که در موقعیت مرکزی یا حد فاصل بین دو چیز قرار گرفته است. این معنا، پایه و اساس درک ما از این واژه است. فراتر از معنای صرفاً مکانی وسطی یا میانی، واژه درمیانی در مفهوم عمیقتری نیز به کار میرود که همان میانجیگری و شفیع بودن است. در این معنا، فرد درمیانی کسی است که بین دو یا چند طرف اختلاف، واسطه میشود تا صلح و سازش برقرار گردد. این نقش، حیاتی و حساس است و نیازمند درایت، حکمت و توانایی برقراری ارتباط مؤثر است. آنندراج نیز بر این جنبه تأکید کرده و درمیانی را مترادف با میانجی و شفیع دانسته است.
درمیانی
لغت نامه دهخدا
جمله سازی با درمیانی
از ما کناره کردی ما با تو درمیانیم با ما تو این چنینی، ما با تو آنچنانیم
همه با تو تو با کل درمیانی حقیقت جانی و هم جان جانی