تفاله

تفاله

کنجاله یا تفاله، ماده‌ای جامد است که پس از استخراج روغن از دانه‌های روغنی باقی می‌ماند. این ماده شامل باقی‌مانده‌های دیگر مانند انگور، کنجد، سویا، کرچک و مشابه آن‌هاست که پس از فشرده‌سازی و استخراج آب یا روغن، به‌دست می‌آید. دانه‌هایی مانند کلزا، تخم پنبه، گوآر، آفتاب‌گردان و هسته زیتون نیز از جمله منابع تولید کنجاله هستند. کنجاله‌ها به دلیل غنای پروتئینی و مواد مغذی، برای تغذیه ماکیان، ماهی‌ها و سایر حیوانات بسیار ارزشمندند. معمولاً قبل از فروش، کنجاله‌ها به قطعات کوچک‌تر خرد یا آرد می‌شوند. لازم به ذکر است که کنجاله برخی دانه‌ها مانند کرچک و درخت جلا سمی است و تنها به عنوان کود مورد استفاده قرار می‌گیرد. کنجاله‌های روغنی به دلیل دارا بودن پروتئین بالا، می‌توانند به عنوان مکمل غذایی مورد استفاده قرار گیرند. برخی از این کنجاله‌ها، به ویژه انواع خوراکی آن‌ها، به عنوان سوبسترا در فرآیندهای زیست‌شناختی پیشنهاد شده‌اند. از این مواد در فرآیند تخمیر برای تولید آنزیم‌ها، آنتی‌بیوتیک‌ها، قارچ‌ها، ویتامین‌ها، آنتی‌اکسیدان‌ها و سایر محصولات استفاده می‌شود. ماده جامد باقی‌مانده از گندم و برنج به نام سبوس، و از نیشکر به عنوان باگاس و از چغندر به عنوان تفاله شناخته می‌شود.

لغت نامه دهخدا

تفاله. [ ت ُ ل َ / ل ِ ] ( اِ مرکب ) از تف، آب دهان و آله، ادات نسبت. لفاظه. ثفل. کنجاره هر چیزی. بقیه میوه و امثال آن که آب آن را به کوفتن یا فشردن یا مکیدن و خاییدن گرفته باشند.
جزء بیکاره و بیفایده از هر چیزی. ( ناظم الاطباء ).
- تفاله آهن؛ ریم آهن. ( ناظم الاطباء ).
- تفاله انگور؛ چوب و پوست و هسته انگور که پس از خوردن از دهان بیرون اندازند. ( ناظم الاطباء ). آنچه ماند بی آبی ازانگور پس از فشردن در چرخشت و معصره. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).
- تفاله به؛ آنچه ماند در دهان بی آبی، آنگاه که بهی را نیک بخایند و آب آن فروبرند.
- تفاله چغندر؛ ثفل چغندر. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).
- تفاله کنجد؛ تخ کنجد روغن کشیده. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(تُ لِ ) [ ع. ] (اِ. ) باقی ماندة میوه و هر چیز دیگری پس از فشردن و گرفتن آبش.

فرهنگ عمید

باقی ماندۀ چیزی پس از فشردن و گرفتن آب آن: تفالهٴ چغندر، تفالهٴ سیب.

فرهنگ فارسی

باقی مانده چیزی پس ازفشردن وگرفتن آب آن
( اسم )۱-جزو بیکار و بیفایده از هر چیزی. ۲ - باقی ماند. میوه و سبزی فشرده شده که شیره اش راگرفته باشند.یا تفال. آهن ریم. آهن توبال الحدید. یا تفال. انگور.چوب و پوست و هست. انگورکه پس از آب گرفتن یا خوردن میماند.

فرهنگستان زبان و ادب

{bagasse} [کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] بقایای ساقۀ نیشکر یا چغندر قند یا سورگوم (sorghum ) پس از خرد شدن و استخراج قند آن
{pomace} [علوم و فنّاوری غذا] باقی ماندۀ جامد میوه پس از گرفتن آب آن

ویکی واژه

باقی ماندة میوه و هر چیز دیگری پس از فشردن و گرفتن آبش.

جملاتی از کلمه تفاله

تفاله سویا یا سویای فرآوری شده که پسماند کارخانه‌های روغن کشی است دارای آلودگی مواد شیمیایی می‌باشد و مصرف آن برای مبتلایان به بیماری‌های قلبی خطرناک است و باید از مصرف آن خودداری کرد.
از فیلم‌های تأثیرگذار او می‌توان به فیلم کوتاهِ فیل و تفاله اشاره کرد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم