تبرستان، نام قدیمی مازندران است و در اصل معرّب عبارت «تپورستان» به معنای سرزمین تاپورها، قومی که در آن ناحیه ساکن بودهاند، میباشد و در متون تاریخی از آن به عنوان ملکی معروف یاد شده است. وجه تسمیه «تبرستان» در ابتدا به اشتباه به فراوانی تبر نسبت داده شده بود، اما در واقع «تبره» در زبان پارسی قدیم به معنای پشته، تپه و کوههای کوچک است و نامگذاری این منطقه به دلیل کوهستانی بودن آن بوده است. این ولایت غالباً دارای پشتهها، تپهها و کوهستانهای متعدد بوده و از دیرباز به دلیل ویژگیهای طبیعی و جغرافیایی، اهمیت استراتژیک و تاریخی داشته است. در زمان ملوک عباسی که حکام این منطقه مسلمان شدند، هر یک از فرمانروایان لقب «ملکالجبال» داشتند و حدود تبرستان از شهر رویان تا نور، کجور، آمل، ساری، استراباد، گرگان و دامغان و حتی تا نزدیک تهران امتداد داشته است. تاریخ این منطقه با سلسلههای مختلف از جمله اولاد ساسانیان پیوند دارد و این منطقه همواره مرکز حاکمیت و سکونت مردم کوهستانی و جنگلی بوده است. در متون تاریخی و ادبی، نامهای محلی مانند بید تبری، بنفشه تبری و آهنگ تبری به فرهنگ و زبان منطقه اشاره دارند و نشاندهنده تأثیر تبرستان بر هویت فرهنگی مازندران است. این منطقه به دلیل سرزمین کوهستانی و طبیعی خود، در گذشته محل ساخت قلعهها و مراکز حکومتی بوده و قلعههایی مانند «باره تبره» از جمله اولین قلعههای بالای کوه منطقه محسوب میشوند.
تبرستان
لغت نامه دهخدا
تبرستان. [ ت َ ب َ رِ ] ( اِخ ) طبرستان. تپورستان. تاپورستان. سرزمین تاپورها ( قومی ساکن آن ناحیت ). ملکی معروف، زیرا که تبر در آن متعارف است. طبرستان معرب آن. ( از فرهنگ رشیدی ). رشیدی نوشته ملکی معروف است زیرا که تبر در آن متعارف است و طبرستان معرب آنست و در تحقیق مسامحه کرده است لهذا بیانی کامل لازم است. مؤلف گوید: این وجه تسمیه سخیف است چرا که اگر به ملاحظه آلت تبر آن ولایت را تبرستان گفته اند درخت و جنگل بیش ازتبر در آن ولایت وفور دارد بایستی جنگلستان گویند، آنچه از تاریخ تبرستان و غیره معلوم است تبره بمعنی پشته و تپه و کوههای کوچک است و چون آن ولایت غالباً پشته و تپه و کوهستان بوده به تبرستان که لفظ پارسی قدیم است موسوم شده و در زمان ملوک عباسی که حکام آن ولایت مسلمان شدند و از جانب خلفا حکومت مییافتند لقب هر یک ملک الجبال بوده و حدود آن ولایت را از شهر رویان که از ابنیه منوچهر بوده تا نور و کجور و آمل و ساری و استراباد و گرگان و لاریجان و سواته کوه و سمنان و دامغان و گیلان و دماوند و طهران و رودبار قزوین،تبرستان میخوانده اند یعنی کوهستان و منوچهر بر فرازکوه ری قلعه ای بزرگ ساخته آن را باره تبره نام نهاده و آن اول قلعه ای بود که بر بالای کوه بنا نهادند. چون کوهی که در آن ولایت بوده ماز نام داشته است شهرهایی که در درون آن کوه بوده مازاندرون خواندند و گویند شهرهای آن زیاده از بیست شهر بوده و چون قارن سوخرا از جانب ساسانیان در آن مرز ایالت داشته آن کوه، به کوه قارن موسوم گردید. در زمان یکی از خلفای بنی عباس مردی مأمور به تبرستان شده در مراجعت خلیفه از او پرسید که تبرستان چگونه ولایتی است عرض کرد که تبرستان یعنی مکان انبوهی زر است. سه طبقه از اولاد ساسانیان در آن ولایت سالها پادشاهی کرده اند و در تاریخ تبرستان و مازندران مفصلاً مشروح است. بید تبری و بنفشه تبری و آهنگ تبری و زبان تبری منسوب به آن شهرهاست و معرب آن طبرستان و طبری است وقتی گفته ام؛ شعر:
ایا بت تبرستانی ای مه خزری
بگرد سرخ گلت بر بنفشه تبری
نگار نوری رخسار دیلمی طره
فدای طره و بالات گیلی و خزری
تبر بفرق تبرزد زند لبت از رشک
به پهلوی چو کنی یار نغمه تبری.( انجمن آرا ) ( آنندراج ).یکی از ایالات شمالی ایران و حاکم نشین آن شهر دامغان «؟» و شهردماوند از شهرهای معتبر این ایالت و اراضی آن بیشترتپه و ماهورهایی است که از کوههای خراسان امتداد یافته. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
طبرستان تاپورستان سرزمین تاپورها. ملکی معروف. زیرا که تبر در آن متعارف است. طبرستان معرب آن.
ویکی واژه
طبرستان
(قدیم): نام قدیم مازندران. معرّب عبارت تپورستان که در عصر ساسانی به کار میرفت.
جمله سازی با تبرستان
💡 در زمان قدیم، معمولاً پدیدههای جغرافیایی و دریاها را به نام اقوام یا شهرهای مهم یا فرمانروایان اطراف، نامگذاری میکردند، از جمله تبرستان، ساری، گرگان، کاسپین، قزوین، هیرکانی، تپور، گیلان، دیلم، آلبان، باکو، شیروان.
💡 اتحاد ملی طبرستان یا انجمن ملی طبرستان یا انجمن تبرستان طی سالهای ۱۲۹۶ و ۱۲۹۷ شمسی توسط تعدادی از بزرگان مازندران و به دلیل اوضاع نابسامان کشور در زمان سلطنت احمدشاه در مازندران و سپس استرآباد ایجاد شد.